به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: بهمن قبادی
رای کاربر: 6
ساحل فرزان، شاعری که در بحبوحهی انقلاب، توسط انقلابیون دستگیر و روانهی زندان میشود، بعد از سی سال تحمل شکنجه و حبس، با به دست آوردن آزادی دوباره، برای پیدا کردن همسرش مینا به استانبول میرود. در آنجا متوجه میشود که مینا با شکنجه گرش در زندان، شخصی به نام اکبر رضایی مشغول زندگیست …
کارگردان: حسین سهیلیزاده
رای کاربر: 6
در مورد خانوادهای است که به طور ناگهانی صاحب ارث کلانی میشوند یک باشگاه را میخرند و باشگاهداری میکنند.
کارگردان: محمدحسین فرحبخش
رای کاربر: 6
ابراهیم کیانی از انقلابیون پرجوش و خروش اول انقلاب است که برش هایی از زندگی او در این سی سال را می بینیم: در تظاهرات ضد فیلمفارسی و ضد بدحجابی حضور فعال داشته و دیگران را نیز به شدت عمل هرچه بیشتر توصیه می کند، پست های مهمی در زندان و قوه قضاییه داشته و پایش به یک ماجرای بزرگ مالی کشیده شده است... ا...
کارگردان: منوچهر هادی
رای کاربر: 6
لیلا تنها یک هفته فرصت دارد برای امری حیاتی از شوهر سابق خود رضایت بگیرد.
کارگردان: سعید سهیلی
رای کاربر: 6
داستان سه جوان جنوب شهری است که به خاطر به دست آوردن پول، دست به کارهای خطرناکی میزنند. همچنین داستان فیلم به مسائل مربوط به گشت ارشاد پلیس هم ارتباط دارد.
کارگردان: پرویز شیخطادی
رای کاربر: 6
زن و شوهری در جبهه جنوب و در بیمارستانی صحرایی مشغول خدمت هستند. امیرعلی و همسرش به دلیل سالها کار در آنجا به حال و هوای جبهه وابستگی شدیدی پیدا کردهاند، اما اعلام خبر آتشبس و بعد حمله نیروهای عراقی به بیمارستان،این زوج را در آزمایشی دشوار قرار میدهد.
کارگردان: محمدحسین فرحبخش
رای کاربر: 6
این فیلم روایت فردی به نام ابراهیم است که در ابتدا فردی تندرو بوده و پس از اخراج از مقامهای دولتی خود به عنوان اپوزیسیون در روزنامهاش آغاز به انتشار مطالب جنجالی میکند؛ و شیوه زندگی اش بطور کامل عوض میگردد.
کارگردان: خسرو معصومی
رای کاربر: 6
این فیلم داستان مرد رزمندهای است که پس از سالها اسارت در هنگام بازگشت به منزل با ازدواج همسرش روبه رو میشود.
کارگردان: کاظم راستگفتار
رای کاربر: 6
چند روز مانده به عید نوروز خانم مسافرکشی به نام گوهر پیرمردی خوش برخورد به نام بهرامی را که کیفی سیاه همراهش است سوار میکند. در ادامه، آدمهای دیگری هم سوار تاکسی میشوند: مردی میانسال به نام جوادی که برای شب عید خرید کرده، مرد میانسال دیگری با ظاهر شیک به نام داریوش و جوانی دانشجو به نام میثم. بحث...
کارگردان: سیاوش اسعدی
رای کاربر: 6
گذار به ضرب شمشیر یک دلاور از پا درآیم، پولاد در قلب و لبخند بر لب. زمانی چنین گفته بودم، ولی تقدیر چه بازی ها که ندارد، میدان جنگ من فاضلاب گند خیابان بود و خصم من یک گاری با باری هیزم. بسیار منطقی است، من همه چیزم را از دست داده ام، حتی مردنم را…
کارگردان: علی مصفا
رای کاربر: 6
لیلی ستاره سینماست و به تازگی شوهرش را از دست دادهاست سر صحنه فیلمبرداری ناگهان مقابل دوربین خنده اش میگیرد و از کار باز میماند. هیچ کس نمیتواند دلیل خندههایش را حدس بزند...