لیست "سینمای دفاع مقدس در دهه 60"
کارگردان: جمشید حیدری
با ورود سواری زخمی به یک دهکده مرزی که تا اولین پاسگاه فاصله چندانی ندارد، آرامش به هم میریزد. سوار نیمهجان، پس از ابراز جملات نامفهومی از حمله دشمن به پاسگاه مرزی، درمیگذرد. به پیشنهاد کدخدای ده، «یاور» به همراه چند جوان، عازم تنگهای که در حوالی پاسگاه مرزی است، میشود. جوانها با یاری مردی به نام «مختار» - استوار اخراجی در رژیم گذشته – به رویارویی با دشمن پرداخته و تا رسیدن ارتش، فداکارانه مانع از عملیات نفوذی دشمن میشود.
کارگردان: سیفالله داد
یک هواپیمای عراقی در کوههای غرب کشور (ارتفاعات کانیمانگا) سقوط میکند و تعدادی از کماندوهای هوانیروز برای دستگیر کردن خلبان هواپیمای ساقط شده به محل میروند. همزمان نیروهای عراقی و کردهای مزدور نیز برای نجات خلبان به منطقه میآیند و پس از یک درگیری شدید که بین نیروها به وجود میآید و جنگ هوایی بین هلیکوپترهای هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران و هلیکوپترهای عراقی، دو فروند از هلیکوپترهای عراقی سقوط میکنند و کماندوهای هوانیروز موفق میشوند خلبان عراقی را دستگیر کرده به پشت جبهه منتقل سازند.
کارگردان: ساموئل خاچیکیان
با شروع جنگ، نیروی هوایی همگام با دیگر نیروها وارد عمل میشود، خلبانی پس از چند پرواز موفقیتآمیز تهاجمی، در یکی از پروازها، صدمه دیده و سقوط میکند. خلبان با چتر نجات در کردستان عراق فرود میآید. عراقیها در تعقیب او هستند ولی یک تکاور ایرانی که به منطقه جهت انجام عملیاتی، نفوذ کرده، او را یافته و نجات میدهد. کردهای عراقی خلبان را پنهان کرده و سپس با وجودی که بشدت مورد تفتیش و عملیات ایذائی نظامیان عراق هستند با کمک تکاور ایرانی، با تهمیداتی باعث نجات خلبان میشوند. یک هلیکوپتر عراقی، خلبان و ...
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
دشمن در منطقه عملیاتی تحریکاتی نشان می دهد و فعال میشود. پرندههای شناساییِ بدونِ سرنشین به عمق خطوط دشمن نفوذ میکنند. اطلاعات به دست آمده کافی به نظر نمیرسد و نیاز به پروازهای عمیقتر وجود دارد.خلبانان به درون خطوط دشمن نفوذ میکنند تا هدایتِ عملیات را عمقیتر کنند.
کارگردان: حسن کاربخش
«کالی» یک دختر مبارز کرد است. در شب عروسیاش منتظر پدر است که پس از سالها دوری از خانه و زندگی، در مراسم جشن شرکت کند. اما بین راه پدر کشته میشود. شوهرش نیز به علت درگیری مبارزان کرد با بعثیها درگیر شده و زندانی میگردد. «کالی» برای پیدا کردن «محمد» به همه جا سر میزند. در این احوال به وی خبر مرگ پدرش میرسد و درمییابد که رژیم جنازهی پدرش را در سلمانیه مدفون کرده است. «کالی» روانهی سلیمانیه میشود. در بازگشت از سلیمانیه «کالی» میبیند که مردم حلبچه قیام کرده و شهر را از دست نیروهای رژیم خا...
کارگردان: مسعود کیمیایی
گروهبان پس از هشت سال به زادگاهش برمیگردد در حالیکه تصور همه بر این بوده است که او دیگر مراجعت نخواهد کرد. «گلبخت» زن روسیاش و پسرش «بهمن» در تعویض روغنی برادر گروهبان کار میکنند. «گلبخت» قرار است با مادرش در بازگشایی مرزهای ایران و شوروی به زادگاهش آذربایجان شوروی بازگردد. گروهبان قبل از عزیمت به جنگ، زمینی را در جنگل با قولنامه خریده است. بعد از هشت سال –پس از بازگشتش- زمین دهها برابر گرانتر شده است. اما سند زمین به اسم گروهبان نشده و فروشنده حاضر نیست زمین را به قیمت گذشته به اسم گروهب...
کارگردان: ایرج قادری
در 22 بهمن 1357، با باز شدن در زندانها عدهای جنایتکار هم آزاد میشوند که اتفاقاٌ در سفرشان به مرز برای فرار از مملکت همره میشوند. در دهی مرزی آنها با مردی روبرو میشوند که زندگیش را وقف خدمت به خدا و مردم کرده است. طی ماجراهایی و حملهی ارتش اجنبی، فراریان به مردم پیوسته و به مبارزه برمیخیزند.
کارگردان: رسول ملاقلیپور
دشمن از زمین و هوا به خرمشهر هجوم آورده و این شهر با نیروی معدود کسانی که ماندهاند مقاوت میکند. "مرتضی" به اتفاق گردانش از تهران عازم خرمشهر میشود. مرتضی در اهواز به سرهنگ فرمانده نظامی مراجعه و از وی درخواست یک هلیکوپتر میکند که بتواند در اختیارش را وارد "خرمشهر" کند اما نماینده "بنی صدر" فرمانده وقت کل قوا مخالفت میکند. اما مرتضی و گردانش با یک یدککش راهی خرمشهر میشوند. در بین راه هواپیمائی ظاهر شده و به طرفشان راکتی پرتاب میکند، آنها نیز هواپیما را به رگبار آتش سلاحهای خود بسته و سر...
کارگردان: رسول ملاقلیپور
گردان کمیل به فرماندهی "مهدی نریمان" برای یک حرکت ایذائی به خطوط دشمن یورش میبرد. فشار دشمن آنها را ناگزیر به پناه گرفتن در یک کانال میکند. تنها وسیله ارتباطی گردان با قرارگاه مرکزی از کار میافتد و آب و آذوقه داخل کانال جیره بندی میشود. گروهی برای گزارش چگونگی عملیات و خبر محاصره گردان به طرف قرارگاه عزیمت میکنند. آنها باید از میان خطوط تازه مستقر شده دشمن بگذرند. سه نفر از گروه چهار نفری در مصاف با دشمن شهید میشوند. "حمید" نوجوانی که در کوره میدان جنگ آبدیده میشود. سرانجام پس از مرارته...
کارگردان: محسن مخملباف
حاجی که در جبهه دچار موج انفجار شده از آسایشگاه روانی مرخص می شود تا در محیطی آرام سلامت خود را بازیابد. نامزد او، مهری، دختر تاجر ثروتمندی شده است. شعبان پدر دختر با ازدواج آن دو مخالف است. حاجی با تعارض با ناگواری های محیط اطرافش دچار حمله های شدید عصبی می شود. او در یکی از روزنامه ها به عنوان عکاس شروع به کار می کند و عکس هایی نیز از معتادان و افراد دوره گرد برای چاپ به مدیر روزنامه می دهد. عکس ها چاپ نمی شوند. حاجی بنا به اصرار مهری ازدواج می کند و در مراسم ازدواج پدر دختر و امثال او را به ر...
کارگردان: محمدرضا اسلاملو
خورشید به مناسبت تولد نوه اش انارهای باغش را نذر می کند؛ اما روز مراسم میوه چینی جنگ آغاز می شود و فرزند خورشید علی اکبر کشته می شود. خورشید اهالی روستا و عروسش، گلنار، را از زیر آتش دشمن دور می کند. مدتی بعد، او که نگران باغ است، با مشکلات بسیار خود را به باغ سید می رساند و درخت ها را آبیاری می کند و گاهی سربازان عراقی را که به باغ دستبرد می زنند از پا در می آورد و انارها را به اهالی می رساند. روزی سربازان دشمن او را غافلگیر می کنند، و او با آتشی که شعله ور می شود جان خود را از دست می دهد. سا...
کارگردان: احمدرضا درویش
یک سرگرد خلبان به نام «ناصر خرسندی» پسر فلج خود، «حمید» را همراه همسرش «اکرم»، برای معالجه به فرانسه می فرستد. آن ها در خانه ی «مجید»، برادر «اکرم» ساکن می شوند. یک گروه تروریستی آن ها و زن مسن صاحب خانه را در داخل آپارتمان به گروگان می گیرند و با ارسال نوار ضبط شده ای برای «ناصر» از او می خواهند که برای نجات گروگان ها هواپیمای خود را در خاک عراق فرود آورد. از طرف دیگر شوهر زن صاحب خانه که از غیبت همسرش نگران شده ماجرا را به پلیس اطلاع می دهد و در طی عملیاتی برای نجات دادن گروگان ها افراد مهاج...
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
جوانی به نام "ناصر" پس از درگیری با دوستانش، در راه بازگشت به خانه با موتورش به شدت تصادف کرده و در مسیر انقلاب به بیمارستان به عنوان مجروح جنگی بستری میگردد. ناصر در رمحیطی به هوش میآید که همه او را به عنوان مجروح جنگی میشناسند. او در فرار از گذشته سعی میکند خود را در ورای هویت تازهاش پنهان سازد اما در میان مجروحین کسی هست که او را میشناسد... در کشاکش و رویاروئی با دنیای تازه، ناصر باید از دو چهره خود یکی را برگزیند و سرانجام با دنیای گذشتهاش وداع میکند.
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
ارتباط خط کمین با نیروهای خودی توسط دشمن قطع شده و احتمال سقوط، بسیار زیاد است. مقابله و مقاومت نیروها در مقابل دشمن نیازمند حضور دیدهبان جهت هدایت آتش سنگین است. عارفی برای پیوستن به خط کمین و دیدهبانی، باید از مسیری عبور کند که زیر آتش شدید دشمن قرار دارد...
کارگردان: مسعود کیمیایی
در بانکوک جلسهای برای حمل بیست تن هروئین خالص به ایران تشکیل شده است. هدف از این کار توزسع هروئین در دانشگاه، مدارس، کارخانجات و حتی در جبهههای جنگ است تا ایران در جنگ تحمیلی از نظر نیروی انسانی دچار ضعف و کمبود شود. زن و مرد جوانی در این رابطه دستگیر میشوند. بازپرس از وابستگی آنها به جریان بزرگ قاچاق اطلاع داد. زن در بازداشتگاه خودکشی میکند و مرد عامل قاجاق بزرگ را معرفی میکند که با پدر وی در ارتباط هستند. تریلی حامل مواد مخدر در نزدیکی تهران از زمین و هوا تحت تعقیب ماموران است.
کارگردان: شهریار بحرانی
یک گروه چهار نفری از واحد اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران ماموریت مییابند به خاک دشمن نفوذ کرده و یک پل تدارکاتی را منهدم سازند. آنها در طول راه با گروه کشتی دشمن مواجه میشوند. در یک درگیری یکی از آنها زخمی و دستگیر میشود و بقیه میگریزند. ماموران سپاه سرانجام موفق به انجام ماموریت خود شده و پل تدارکاتی دشمن را منهدم میسازند ولی در این عملیات سه تن از آنها دستگیر شده و چهارمی که زخم برداشته موفق به فرار میگردد. دشمن دو تن از اسرا را اعدام میکند اما یکی از ماموران پس از تحمل شکنجههای فراوان...
کارگردان: اکبر صادقی
بر اساس گزارش منابع اطلاعاتی مبنی بر احداث پایگاه دشمن ستاد عملیاتی نیروی دریائی طی ماموریتی مبنی بر احداث پایگاه دشمن ستاد عملیاتی نیروی دریائی طی ماموریتی به فرماندهی تکاوران نیروی دریائی، خواستار آن میشود که تیمی را انتخاب و طی عملیات برون مرزی پایگاه دشمن را منهدم نماید. این ماموریت به ستوان "بای" واگذار میشود. در آغاز عملیات، یکی از افراد "بای" دستگیر میشود و یکی دیگر نیز کشته میشود. دو نفر دیگر با پشتیبانی ناوچه پایگاه دشمن را منهدم و در نیزارها فرار میکنند. آنها در بین راه با کشتیه...
کارگردان: حسن کاربخش
"علی" به عنوان سرباز احتیاط احضار میشود تا به جبهههای جنگ فرستاده شود. او که سرگرم زندگی عادی اش است، در جبهه با انسانهایی روبرو میشود که آمال و آرزوهایی سوای او دارند، با این حال خود را در جایی دور از خطر_آشپزخانه_ مشغول میکند. اما مندرجاٌ، معنی نبرد با دشمن را درک و با گذشتهاش قطع رابطه میکند. علی پس از شهادت دوست پاسدارش به درک کاملی از اوضاع رسیده و به نقش حقیقی خود به عنوان یک سرباز پی میبرد.
کارگردان: جواد طاهری
گروهی از پاسداران و سربازان ایرانی، طی درگیری شدیدی موفق به فتح یک پاسگاه با اهمیت و استراتژیک دشمن میشوند. بعتیون با همهی قوا سعی در باز پس گرفتن پاسگاه دارند و رزمندگان در درون پاسگاه با اینکه دچار کمبود مهمات و غذا هستند، با شهامت ایستادگی میکنند. پاسدار محرومی، با یاری یک افسر ارتش و یک گروهبان سعی میکنند کامیون حامل مهمات و غذا را به نیروهای محاصره شده توسط دشمنان بعثی عراق برسانند. تنها راه رسیدن به نیروهای در محاصره، عبور از میدان مین است و این سه با ایمان و دلاوری این کار را به انجام...
کارگردان: ناصر محمدی
دو جوان که تمام دوران کودکی را با هم گذراندهاند، حالا در جنگ عراق با ایران، یکدیگر را مییابند. در حالی که یکی سپاهی و دیگری ارتشی است. ایندو برای عملیاتی تخریبی فراخوانده میشوند و همراه گروهی عملیات را با موفقیت توام میسازند.
کارگردان: کمال تبریزی
«محمود آیت» با سمت فرماندهی یک تیم عملیاتی، در حملهای گسترده علیه دشمن شرکت میکند. همه آثار و شواهد حاکی از آن است که «محمود آیت» به شهادت خواهد رسید. وی در طول این حمله، لحظه به لحظه به سرنوشت خود نزدیک میشود اما به تدریج حوادث رنگ دیگری به خود میگیرد و شواهد و نشانهها صورت دیگری پیدا می کنند.
کارگردان: سعید امیرسلیمانی
هنگام موشکباران تهران، خانهای بر اثر برخورد موشک ویران شده و دچار حریق میگردد. از اهالی این خانه تنها دختر پانزدهسالهای زنده میماند که صورتش سوخته و به وضع کریهی درآمده است. دختر دچار بحران شدید روحی میشود. او را به بیمارستان میبرند. خانم دکتری که معالجهی او را بر عهده میگیرد با مقاومت و لجاجت دختر روبرو میگردد تا اینکه خانم دکتر داستان زندگی خود را که شبیه زندگی دختر است، برای او تعریف میکند. دختر با شنیدن سرگذشت زندگی خانم دکتر رفته رفته آرام میگیرد و آمادهی معالجه و بازگشت به زن...
کارگردان: احمد نیکآذر
نخستین روزهای حملهی عراق به ایران، آبادان در محاصرهی دشمن قرار گرفته و گروهی برای یاری دادن دیگر نیروهای جنگی و شکست حصر آبادان، عازم خوزستان میشوند. از آنجا که رفتن به آبادان از راه زمینی امکان ندارد آنها ناچار راه دریا را در پیش میگیرند. سوار بر لنج مقداری از راه را طی میکنند که گرفتار طوفان میشوند و گروهی از آنها راه را گم میکنند. افراد گروه با مشکلات و سختیهای راه، به ارزیابی خود میپردازند...