به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: منوچهر هادی
رای کاربر: 3
ناصر و خانوادهاش به سفری سیاحتی به برزیل دعوت میشوند. آنجل، دختری برزیلی، او را با نامزد سابق خود اشتباه میگیرد و…
کارگردان: سید رضا خطیبی
رای کاربر: 3
در یک مراسم عروسی کودکان را به محل برگزاری جشن راه نمیدهند و به کلبهای در انتهای باغ تبعید میکنند. بچه ها متوجه میشوند برگزارکنندگان مراسم قاچاقچی مواد مخدر هستند، لذا تصمیم میگیرند تا جشن را به هم بزنند و این آغاز ماجرا است.
کارگردان: اصغر نعیمی
رای کاربر: 3
نازنین: مهم نیست کی هستی یا چه کاره ای... تو هر وضعیتی که باشی محبت وظیفته... فرهاد: نصیحت ات خوبه. فقط یه خورده کهنه شده.
کارگردان: مصطفی کیایی
رای کاربر: 3
پشت هر آدمی یه داستانی هست و پشت هر داستانی یه آدم، بهتره قبل از هر قضاوتی یکم صبر داشته باشیم...
کارگردان: بیژن شیرمرز
رای کاربر: 3
همه ما یه نیمه گمشده داریم، اما فقط یه نفر تو دنیا هست که اسم نیمه گمشدهاش «شارمین اصل کوپال» است.
کارگردان: سهیل بیرقی
رای کاربر: 3
داستان یک زن خلافکار حرفهای به نام آذر است که با وجود همه هشدارهایی که آدمهایش به او میدهند و او را از کار کردن در شرایط خطرناک فعلی بر حذر میدارند، آذر با سماجت و اصراری عجیب دست از کارهای خلافش نمیکشد و هرچند میداند هر یک از مشتریهایش میتوانند پلیس باشند، باز هم به کارش ادامه میدهد...
کارگردان: مانی حقیقی
رای کاربر: 3
داستان از مجلس عروسی مرجان آغاز میشود. در میانههای عروسی مأموران برای دستگیری داماد خلافکار وارد میشوند و میهمانان هم فرار میکنند. در این میان ریختن آب آلبالو روی پیراهن داوود گرامی باعث میشود تا دوست او (مجید) خیال کند او تیر خورده است. مجید لباسهای داوود را در میآورد و او را به داخل اتاقی م...
کارگردان: بهنام بهزادی
رای کاربر: 3
داستان مادری که بنا به توصیه پزشک باید به علت آلودگی هوا، مابقی عمر خود را خارج از شهر تهران سپری کند، همین امر سبب مشکلاتی بین دو دختر وی میشود...
کارگردان: مهدی گلستانه
رای کاربر: 3
خسرو که 23 روز بر پهنه دریا و به دور از خانوادهاش گذرانده است، با دنیایی از ابهامات فکری که تمام مدت همراه او بوده وارد خانهاش در تهران میشود اما تمامی ذهنیتهایش عینیت یافته و قادر به مقابله با مسائل پیش آمده نیست تا اینکه...
کارگردان: سید جلال دهقانیاشکذری
رای کاربر: 3
طوبی: امشب عروسی امیرحسینِ، دوتامون خوشحالیم ...من نباید اون حرفها رو میزدم، فقط بهم بگو چرا چهار بار چشمت و بازبسته کردی ... منظور خاصی داشتی میثم ؟