حواشی «مسعود ده‌نمکی» (23 حاشیه)

او از خاطره‌ی دیدارش با رهبر انقلاب این چنین می‌گوید: «بعد از بسته شدن «شلمچه» دیداری با حضرت آقا کردیم. در مورد تعطیلی «شلمچه» بغض کردم و گفتم: «آقا! هم جناح راست، هم جناح چپ و هم بعضی از بچه حزب‌اللهی‌های تریبون‌دار و مداح‌ها به ما فحش می‌دهند». حضرت آقا گفتند: «همین خوب است.» گفتم: «چرا آقا؟» گفتند: «این یعنی استقلال. اگر دیدی یک جناح دارد از تو انتقاد می‌کند و جناح دیگری دارد تعریف می‌کند، بدان به یک سمت وابسته شده‌ای، اما وقتی همه دارند شما را می‌زنند، این یعنی استقلال و من همین را می‌پسندم، یعنی دفاع جانانه از اصول انقلاب، بدون رودربایستی از کسی‌». بعد از این صحبت، دیگر هیچ وقت نه حمایت مادی از کسی خواستم نه معنوی؛ وقتی «شلمچه» را بستند، از هیچ کسی نخواستم آن را از توقیف در بیاورد که وامدار کسی نباشم.»
او قصد دارد در دهه‌ی پنجم زندگی‌اش سینما را حاشیه‌ی کارهایش قرار دهد و روی نویسندگی و انتشار کتاب تمرکز کند. کاری که اولین گام آن را با انتشار «دایره‌المعارف جامع آزادگی و اسارت» برداشته‌است. این دایره‌المعارف 80 جلدی در بردارنده‌ی اطلاعات مربو به اسرا، نحوه اسارت، زمان، اتفاقات و رخدادهای این دوران است که به همراه تصاویر 37 هزار آزاده منتشر شده‌است. جرقه‌ی تألیف چنین اثری از سال 1369 و اشتغال ده‌نمکی در ستاد امور آزادگان زده‌شد. در سال 1373 به پیشنهاد او واحد پژوهش ستاد آزادگان تشکیل شد. در سال‌های 1373 تا 1375 در این واحد تقریباً 10 جلد کتاب را با عنوان «خاکریز پنهان» که خاطرات دست‌نخورده آزادگان بود چاپ کرد. در طول 20 سال 150 نفر به صورت پراکنده و 50 نفر به صورت متمرکز زیر نظر ده‌نمکی روی این مجموعه کار کرده‌اند. همچنین 6000 ساعت مصاحبه برای این مجموعه انجام شده است. 500 جلد کتاب منتشرشده درباره‌ی آزادگان نیز برای نگارش این فرهنگ گردآوری شد. همچنین بانک اطلاعاتی موجود در مطبوعات و اسناد صلیب سرخ هم برای این کار استفاده شده‌است. 30 اردوگاه عراقی در این مجموعه بررسی شده‌است و از هر اردوگاه نیز 50 تا 100 آزاده انتخاب شده‌اند. همچنین هر اردوگاه شامل عکس‌های اختصاصی خود است. پس از حمایت انتشارات نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور از انتشار این اثر که رونمایی آن در سال 1392 انجام شد، با تغییرات مدیریتی در دولت و وزارت ارشاد انتشار آن با مشکل مواجه شده و این مشکل هنوز حل نشده‌است.
به نظر می‌رسد برای او بازخوردها و نظرات اهمیت خاصی دارد. چون نه تنها کامنت‌های وبلاگ و صفحه‌ی اینستاگرام را خودشش چک می‌کند، که طی این سال‌ها یک سامانه‌ی پیامکی و سامانه‌ی پیام صوتی و صندوق پستی هم برای ارتباط با خودش ایجاد و اعلام کرده‌است. علاوه بر آن او پیش از انتشار تمام آثارش، اکران خصوصی ویژه‌ی وبلاگ‌نویس‌ها و فعالان فضای مجازی برگزار و نظرات آن‌ها را جمع‌آوری می‌کند.
او در اوایل دهه هشتاد، وبلاگ شخصی‌اش را ثبت کرد. این وبلاگ یک بار در سال 1388 هک شد. هکرها پس از پاک کردن کل آرشیو گذشته‌ی او، مطلبی را از قول او در برائت از انقلاب و رهبری منتشر کردند. وی توانست با کمک مدیران بلاگفا وبلاش را پس بگیرد و تاکنون نیز همان وبلاگ را به عنوان پایگاه اینترنتی شخصی‌اش حفظ کرده‌است.
در سریال «معراجی‌ها» (1393)، هم‌پوشانی سه سوژه‌ی دفاع مقدس، راهیان نور و اختلافات و درگیری‌های درون یک دانشگاه بر سر تدفین شهدا «معراجی‌ها» را به یک سریال پرمخاطب تبدیل کرد. این اثر جزو معدود آثاری است که از آن یک فیلم سینمایی هم تولید شد و با وجود اکران در اسفند ماه که فصل مرده‌ی اکران لقب گرفته، به فروش بسیار بالایی دست یافت و برخی سینماها را از ورشکستگی و تعطیلی نجات داد. اما حادثه تلخ انفجار سهوی مواد منفجره در پشت صحنه این فیلم (سریال) در شهرک سینمایی دفاع مقدس و مرگ 5 نفر از جمله محمدجواد شریفی مدیر با سابقه‌ی جلوه‌های ویژه‌ی سینما از ناگوارترین رخدادهای تاریخ سینمای ایران محسوب می‌شود.
«اخراجی‌ها 3» ادامه‌ی همان «اخراجی‌ها» در زمان حال بود. اشاره‌ی مستقیم به انتخابات ریاست جمهوری و مناظره‌های کاندیداها بر حساسیت‌های این فیلم افزود؛ کما اینکه این فیلم جزو اولین آثار سینمای ایران بود که بعد از درگیری‌های فتنه 88 با موضوع انتخابات ساخته می‌شد. این فیلم با حضور 40 بازیگر نام آشنا و بیش از 2 هزار هنرور تماما در تهران تصویربرداری شد. جالب آن بود که این فیلم از سوی مخالفان فکری ده‌نمکی مورد تحریم واقع شد و در یک اتفاق بی‌سابقه در سینمای ایران، عده‌ای تلاش گسترده‌ای را برای منصرف‌کردن دیگران از تماشای این فیلم انجام دادند و حتی نسخه‌ی قاچاق آن را نیز روانه‌ی بازار کردند. اما با تمام این احوال «اخراجی‌ها 3» با فروش بیش از شش میلیارد تومان، پرفروش‌ترین فیلم سال 1390 لقب گرفت.
«اخراجی‌ها2» با فروش 8 و نیم میلیارد تومانی پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران تا زمان خودش لقب گفت. این در حالی بود که در هنگام اکران این فیلم بر پرده‌ی سینما نسخه قاچاق این فیلم نیز منتشر شد و سی‌دی‌های آن به صورت دستفروشی در کشور توزیع شد؛ اتفاقی که هیچ وقت عامل اصلی آن مشخص نشد. مدیر هدایت فیلم، پخش کننده این فیلم مدعی شد اگر این اتفاق نمی‌افتاد فروش این فیلم حداقل به 12 میلیارد تومان می‌رسید. اما با در نظر گرفتن بلیط 2 هزار تومانی آن زمان، این فیلم را بیش از چهار میلیون نفر در سینماها دیدند.
«اخراجی‌ها1» فروشی میلیاردی داشت که آغاز خوبی برای ده‌نمکی بود و موجب شد در فیلم‌های بعدی خودش به سمت سرمایه‌گذاری و تهیه‌کنندگی برود.
وی با تکیه بر سابقه‌ی خود، برای ورود به سینما، ژانر دفاع مقدس را انتخاب کرد. او برای اولین بار از روایت‌های کلیشه‌ای از رزمنده‌ها و شهدا فاصله گرفت و با بکارگیری دستمایه‌های طنز، راوی جنگیدن جوان‌های لات و داش‌مشتی پایین شهری در جبهه‌های جنگ شد. این کار او موجب شد صف‌بندی‌های جدیدی له و علیه او در فضای عمومی شکل گیرد.
او برای ساخت مستند «کدام استقلال؟ کدام پیروزی؟» دو سال وقت گذاشت. دربی پایتخت و دعوای قرمز و آبی بستر دیگری بود برای پیگیری دغدغه‌های اجتماعی. پرداخت به قربانیان بازی ایران و ژاپن هم یکی از سوژه‌های این مستند بود. ده‌نمکی در این اثر از فوتبال به عنوان استعاره‌ای از فضای سیاسی کشور استفاده‌کرد تا با اعتقاد به این‌که در عرصه‌های مختلف جناح‌های سیاسی اعم از راست، چپ، اصلاح‌طلب و اصول‌گرا با عناوین مختلف امتحان خود را پس داده‌اند، بگوید: رقابت بین جریان‌های عمده‌ی سیاسی در کشور ما مثل بازی قرمز و آبی است. این رقابت از نقطه‌ای شروع می‌شود، در جایی اوج می‌گیرد و با مشخص شدن نتیجه‌ی داربی یا لیگ برتر، دور جدیدی از بازی‌ها شروع می‌شود. عملاً هر دو دارند فوتبال بازی می‌کنند، ولی فقط رنگ پیراهن‌ها فرق می‌کند. این فیلم با دریافت مجوز از ارشاد منتشر و اکران آن در وبلاگ شخصی ده‌نمکی آغاز شد تا در دسترس همه‌ی مردم قرار بگیرد.
او در مستند «فقر و فحشا» به سراغ دغدغه‌ی اصیل همیشگی خودش رفت. بحران‌های اجتماعی و مسئله‌ی جنگ فقر و غنا. در این مستند او از زاویه‌ی جنجالی زنان خیابانی و بحران فحشا در جامعه به مسئله‌ی فقر پرداخته و در نهایت هم سر از قاچاق زنان و دختران ایرانی به کشورهای حاشیه خلیج درآورد. البته فیلم او اجازه اکران عمومی نیافت و تنها اکران خصوصی آن در یک مرکز فرهنگی هم با فشار دستگاه امنیتی دولت خاتمی لغو شد. اما نسخه قاچاق آن بصورت سی دی و اینترنتی منتشرشد که آمارهای غیر رسمی از تکثیر و دانلود بیش از 10 میلیون نسخه از آن خبر می‌دهد. در همان زمان صدها نقد رسانه‌های داخلی و خارجی پیرامون این مستند منتشرشد تا جایی که روزنامه‌ی "نیویورک‌تایمز" در آن زمان لقب مایکل مور ایران را به سازنده‌ی اثر داد. او اما پس از ساخت این مستند، کتابی با عنوان «ناگفته‌هایی درباره فیلم فقر و فحشا» به نویسندگی خودش به چاپ رساند و آن را به همراه نسخه‌ای از فیلم برای مسئولین کشور فرستاد. اولین فیلم ده‌نمکی بلاخره پس از گذشت یک دهه در سال 1394 از وزارت ارشاد دولت روحانی مجوز پخش در شبکه‌ی نمایش خانگی دریافت کرد و مورد استقبال واقع شد.
سال 1379 و 1380 تقریباً پایان دوره‌ی کارهای سیاسی و ژورنالیستی او بود. هرچند مدتی را نیز به کار کشاورزی در مزرعه و مرغ‌داری پرداخت؛ پیش از آن حتی مدتی هم در تولید سررسید و لوازم‌التحریر صرف کرده‌بود و با چاپ تصاویر شهدا مغازه‌ای در طبقه‌ی دوم پاساژ مهستان تهران را اداره می‌کرد. اما در سال 1380 تولید «فقر و فحشا» را به عنوان اولین فیلم مستندش شروع کرد که تا سال 1382 طول کشید و او را تبدیل به یک فیلم‌ساز کرد.
در یکی از دادگاه‌هایش که آقایان غرضی، بهزاد نبوی، خاتمی و چند نفر از جناح راست و جمعاً هجده نفر از او بخاطر نشریه‌اش شکایت کرده‌بودند، وقتی قاضی مرتضوی گفت آخرین دفاعیات‌ات را بگو، گفت: «آخرین دفاع من این است که باید مرا اعدام کنید!» پرسید یعنی چه؟ جواب داد: «چون از اینجا که بروم دوباره شروع می‌کنم؛ با من هر کاری بکنید، پایم را بگذارم بیرون، دوباره نشریه‌ای میزنم و باز می‌نویسم!»
بعد از ماجراهای مربوط به بازداشتش در سال 69، نشریات «شلمچه»، «جبهه»، «صبح» و «دوکوهه» را چاپ کرد. مجله‌هایی که تیراژهایی در حدود یکصد هزار جلد را داشتند. «شلمچه» از اولین نشریه‌های چاپ رنگی کشور بود. او با تیترهای جنجالی و شیوه‌ی روزنامه‌نگاری خاص خودش در این مجله‌ها، تبدیل به ده‌نمکی معروف شد و چندین بار مزه دادگاه را چشید.
در سال 1369 به خاطر وزارت ارشاد و نشریه‌ی «فاراد» و… جلوی هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه اعتراض کرد؛ و به همین دلیل شب‌هنگام در منزل پدری‌اش بازداشت شد و به مدت هفت روز در زندان انفرادی بازداشتگاه "توحید" زندانی بود.
بر خلاف تصور رایج، او کار رسانه و نشریه را از «شلمچه» شروع نکرده‌است؛ بلکه کارش از سال 1368 که در نماز جمعه‌ی‌ تهران با دوستانش نشریه‌ای داشتند که در چهارراه "لشکر" روی دیوار نصب می‌کردند یا اینکه روی کاغذهای A4 کپی می‌گرفتند و بین مردم توزیع می‌کردند، شروع شده‌است. آن موقع برای بردن چند تا اعلامیه و نشریه به داخل نماز جمعه چند تا دستگیری و تلفات داشتند. آن‌ها را می‌گرفتند و به کمیته می‌بردند. چون اطلاعیه‌هایی را پخش کرده‌بودند که مثلاً در آن وصیت‌نامه‌ امام (ره) و مباحث فرهنگی را آورده‌بودند. در خاطرات او و دوستانش هست که حتی گاهی از دو سه روز قبل این اطلاعیه‌ها را می‌بردند و زیر کانتینرهای دانشگاه مخفی می‌کردند که روز جمعه بردارند و روی کانتینر نصب کنند.
او معتقداست در تمام دوران روزنامه‌نگاری و فیل‌سازی‌اش، سخنگوی هیچ گروه و دسته‌ای نبوده، نیست و تنها بر سر اعتقاداتش ایستاده‌است.
به نظرش روزنامه را می‌توان به تلویزیون و سریال‌ها تشبیه کرد و سینما را به کتاب. اگر قرار به انتخاب باشد، حتما سینما را برای حرف زدن انتخاب می‌کند.
به دلیل موانع زیادی که بر سر راه فیلم‌سازی‌اش بوده می‌گوید: «اصلا معلوم نیست بگذارند من فیلم بسازم» و ممکن است به عرصه‌ی روزنامه‌نگاری بازگردد. او می‌گوید: «بسیاری فکر می‌کنند پیش پای ما فرش قرمز پهن کرده‌بودند که فیلم بسازیم. اما واقعا اینطور نبود.»
او شخصیت "مجید سوزوکی" را از روی یک شخصیت واقعی کار کرده و سایر شخصیت‌های «اخراجی‌ها» و مناسبات بین آن‌ها را نیز از دنیای واقعی وام گرفته‌است.
وی از شانزده‌سالگی به جبهه رفته و تا پایان جنگ در جبهه حضور داشته‌است.
سایت خبری «میدل ایست آنلاین» در گزارش اخیر خود درباره فیلم کمدی «اخراجی‌ها 3» به کارگردانی «مسعود ده‌نمکی» نوشت: این فیلم که «ده‌نمکی» در آن رقبا و مخالفان احمدی‌نژاد را به سخره گرفته است، اخیرا از سوی تعدادی از مخالفان، بایکوت شده است. این فیلم از 17 مارس (25 اسفند) توانسته تاکنون با جذب 800 هزار تماشاچی، بیش از 2 میلیون و 300 هزار دلار (1 میلیون و 600 هزار یورو) فروش کرده‌است. این سایت در ادامه می‌افزاید: این در حالی است که طی هفته‌های اخیر سایت‌های زیادی از جمله سایت اینترنتی فیس بوک، با تبلیغ علیه این فیلم، از مردم ایران خواسته بودند که به تماشای این فیلم نروند و به جای آن فیلم «جدایی نادر از سیمین» به کارگردانی «اصغر فرهادی» را ببینند. میدل ایست آنلاین نوشت: در میان تمام این مخالفت‌ها، نسخه‌های قاچاق «اخراجی‌ها 3» هم‌اکنون در بازار سیاه موجود است که به گفته تلویزیون جمهوری اسلامی ایران، این تلاشی است برای آن که از رفتن مردم به سینماها برای تماشای «اخراجی‌ها 3» جلوگیری کنند. ده‌نمکی در دو قسمت ابتدایی این فیلم داستان عده‌ای جوان آس و پاس را روایت می‌کند که هرکدام به انگیزه‌های مختلف راهی خط مقدم جنگ می‌شوند و در آنجا موقعیت‌های جالبی را به وجود می‌آورند. «اخراجی‌های 2» سال 2009 به نمایش درآمد و هم‌اکنون نیز با قریب به 9 میلیون دلار فروش موفق‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران محسوب می‌شود.
در افتتاحیه‌ی پنجمین جشنواره‌ی مردمی فیلم عمار از وی به عنوان هنرمند جبهه‌ی انقلاب تقدیر شد. او جایزه‌ی خود را از ننه عصمت فلکیان که در طول جنگ برای رزمنده‌ها و پس از جنگ برای سربازان لب مرز و پس از آن برای سربازان جبهه فرهنگی دستکش می‌بافت دریافت کرد.