#dariushfarziaee#amoopoorang دیدی زیر قولت زدی داداشی 😢 دیدی گفتی تنهات نمیزارم😢قرار بود با هم بریم پابوس امام رضا😢حالا جواب اون بچه هایی که همیشه باهم میرفتیم بهشون سر میزدیم رو چی بگم😢روزی که امیرعلی به دنیا اومد رفتیم بیمارستان وقتی بغلش کردم خندیدی و به شوخی گفتی : اگه یه روزی من نبودم تو باید دومادشون کنی آ داداشی !! دیدی شوخی شوخی جدی شد😢😢چرا اینهمه خاطره برام ساختی مصطفی😢من و تو که صیغه برادری خونده بودیم ، قول داده بودیم هرگز همدیگر رو ترک نکنیم😢جواب مامان رو چی بدم داداشی ، اون دق میکنه بفهمه دیگه نمیتونه ببینت😢😢دیدی چطوری دستات رو نوازش میکرد ، یادته بهت میگفت کمی برام بخند بفهمم خوب شدی😢😢تو که میدونستی من داغ برادر رو قبلا چشیده بودم ، کمرم رو شکستی مصطفی😢پس بگو چرا همه فیلمها و عکسهای سالهای قبل رو برام تو فلش ریختی و گفتی پیشت بمونه😢میدونستی که میخوای بری و قراره دیگه نبینمت😢😢یادته هفته پیش اومدم بیمارستان درد میکشیدی من گریه کردم و بهت گفتم : خوشگل داداشی کیه ؛ میگفتی من😢گفتم عزیز داریوش کیه ؛ میگفتی من😢😢دستم رو فشار دادی گفتی برام حمد بخوون😢😢من که روز و شب برات دعاکردم عزیز دلم😢قربون مظلومیتت بشم ، فدای اون قلب پاکت بشم داداشی😢😢 حالا دیگه راحت بخواب ، دیگه درد نکش ، دیگه آروم باش ، برات لالایی میخونم عزیز دل برادر😢😢 لالالالالا گل پونه😢 بخواب داداش دنیا آرومه😢 داداش امشب مهمون خداست😢 روحش آروم تو آسمونهاست😢 لالالالالا گل بادوم😢 تو رفتی و من شدم حیرون😢 بخواب گلم ای گل نازم😢 دوباره با خاطراتت میسازم😢😢