به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: مهدی مظلومی
آقای کاووسی تصمیم میگیرد نشریه با نام «شهر قشنگ» افتتاح کند که پس از راهاندازی این نشریه، هر روز یک داستان جدید برایش پیش میآید.
کارگردان: مهران مدیری
فرهاد که یک بررهای است در تهران مشغول کار در یک اداره است. در پی قبول شدن شادی (خواهر فرهاد) در دانشگاه در رشتهٔ کتابگذاری، پدرش او را نیز به تهران میآورد تا در کنار فرهاد و مهتاب زندگی کند... داود که یک پایین بررهای است، در تهران عاشق دختری به نام یاسمن میشود و از فرهاد و مهتاب میخواهد که برای او و یاسمن، عروسی برگزار کنند. به این ترتیب داود و یاسمن نیز وارد خانهٔ فرهاد میشوند...
کارگردان: مهران مدیری
داستان دربارهٔ یک آپارتمان سه واحدی و ساکنان آن است. ساکن یکی از خانهها، صاحبخانه آپارتمان در نقش آقای پیردوست و پسرش در نقش کوروش است که مغازهای نیز در نزدیکی آن دارند. مستأجر خانه دوم یک کاراگاه به نام اردلان پشندی است که پس از چند قسمت بازنشسته میشود و کارمند شرکت خصوصی میشود. همسر او منیژه است. خانه سوم، منزل باجناغ اردل، بامشاد پَهن فر همسرش در نقش مُژده است. اردل و بامشاد در شرکت منچولباف که متعلق به پدر زن آنها بازی است با یکدیگر همکار هستند. منیژه و مژده باهمدیگر خواهر هستند ک...
کارگردان: رضا عطاران
ماشاءالله فردی کم پول و ندار است و با مشکلات مالی مواجه است، او برای اینکه مشکل مالی خود را حل کند با آقای بیات که با او به طور اتفاقی آشنا شد همکاری میکند و پولی را برای سفر به مالزی به او میدهد اما...
کارگردان: مهران مدیری
محمود و بیژن جمالی اشخاصی هستند که به علت خرید ماشنین دزدی از مراد شوهر خواهرشان به زندان میافتند اما با کمک سعادتی از زندان آزاد میشوند. از طرف بانک به بیژن جمالی اعلام میشود که او صاحب یک دستگاه اتومبیل بنز شده است. همه خانواده ادعای مالکیت وسیله را دارند . از طرفی دیگر بیژن به هنگام تحویل وسیله نقلیه متوجه میشود شریکی بهنام باغی دارد از طرفی دیگر خواهر باغی با ماشین تصادف میکند ولی بیژن پس از فروش ماشین به قیمت پایین به همه کمک کند در نهایت از طرف بانک اعلام میشود که نامبرده صاحب ماشین...
کارگردان: رضا عطاران، محمود رضایی
هاشم آقا با خانوادهاش دریک شهرستان کوچک زندگی میکند و از راه تعمیر اتومبیل و اگزوز سازی امرار معاش میکند . تا اینکه به خاطر بیماری قبلیاش تصمیم میگیرد به تهران مهاجرت کنند تا هاشم آقا با کار بهتری که برایش پیدا کردهاند پولدار شود . در تهران با ماجراها و مشکلات فراوانی برخورد میکنند و متوجه میشوند زندگی در شهرستان بهتر است و به شهر خود بر میگردند
کارگردان: مهران مدیری
دو خان در یک باغ با هم زندگی میکنند و دیواری، آنها را از هم جدا ساخته. وصلتی صورت میگیرد و آدمهای جدیدی وارد این باغ میشوند که برخلاف میل صاحبان آن، جور دیگری رفتار میکنند. تناقض رفتاری اهالی باغ و آدمهای تازه وارد، فضای غالب طنز باغ مظفر را تشکیل میدهد.
کارگردان: رضا عطاران
نصرت خانم که سرپرست یک خانواده است، برای امرار معاش ترشی خانگی میفروشد. برحسب اتفاق او با آقا جهان که تاجر فرش است آشنا میشود. با وجود مخالفتهای خانوادههای طرفین، آن دو با هم ازدواج میکنند. خانواده نصرت خانم به همراه او به خانه آقا جهان میروند تا در کنار هم زندگیکنند که ماجراهای جالبی را به همراه دارد. در این بین فرشهای آقا جهان به سرقت میرود که با کمک خانواده نصرت خانم، فرشها پیدا میشود و در پایان نیز همه با هم به مشهد میروند.
کارگردان: رضا عطاران
حاج احمد پرور صاحب نانوایی فوت میشود. او قبل از اینکه بمیرد خانهاش را فروخته و چهار آپارتمان برای فرزندانش خریده ولی هیچکس چیزی نمیداند و درمراسم ختم او فردی که خانه را خریده میآید و آنها از ماجرای فروخته شدن خانه را میفهمند و در پی پولی هستند که از فروش خانه به دست پدرشان رسیده و بلاخره مبایعه نامه خرید آپارتمانها را پیدا میکنند. به این ترتیب نادر برای ترک اعتیاد به کمپ میرود، همسرش که از او جدا شده بود به خانه برمیگردد و دختر بزرگ صابر ازدواج میکند.
کارگردان: مجید صالحی
دو باجناق به نامهای سیروس و رحمان تصمیم میگیرند با مشارکت یکدیگر، یک شرکت خدماتی تأسیس کنند. از آنجایی که آنها سرمایهای برای راهاندازی شرکت ندارند، سیروس خانهی خود را رهن داده و به همراه خانوادهاش به محل زندگی رحمان نقل مکان میکند و...
کارگردان: مهران مدیری
داستان یک کارمند ساده هست که ناخواسته وارد ماجراهایی می شود که مجبور می شود در هر نقشی بازی کند و…
کارگردان: مهران مدیری
مسعود شصت چی که در گذشته به دلیل تغییر هویتها به دادگاه رفته بود و حکم شش ماه زندانی گرفته بود به خانه باز گشته اما سحر نامزد او با رئیس پیر اداره ثبت احوال به خواست پدرش و نه به رضایت خود ازدواج کرده ولی هنوز به مسعود شصتچی علاقه دارد. مسعود از اداره ثبت احوال اخراج شده و همه به دلیل سابقه گذشته وی او را سرزنش میکنند و حاضر به استخدام وی نیستند. از آنجا که مسعود شصتچی با شماره شناسنامه ۱۳ در اشتباه گرفته شدن با افراد دیگر بدشانس است فردی او را با مهران مدیری کارگردان و بازیگر اشتباه می...
کارگردان: مهران مدیری
ما جرا از آن جای شروع شد که نیما زند کریمی معلم تاریخ در پی پیدا کردن چند صفحه حذف شده از تاریخ است. او یک قهوه می خورد و به یک تاریخ دیگر میرود و در انجا با مردم ان زمان زندگی می کند و در انجا با مادر بزرگ رویا خانم که در زمان خودش عاشقش بود ازدواج می کند و در تمام مدت برای عوض کردن تاریخ و جلوگیری از حمله محمدخان قاجار تلاش می کرد.
کارگردان: سامان مقدم
لیلا دختری ست لجباز و استقلال گرا که قصد ادامه تحصیل در خارج از کشور را دارد، در هنگام جشن عروسی شکور ، پدر لیلا در اثر خوردن شیرینی فوت میکند، او پیش ازین وصیت نامهای را به همراه خواهر خود شمسی تنظیم میکند که طبق آن اگر لیلا با خواستگار مورد نظر ایشان در میان ۱۲ نفر ازدواج کند، تمام شمس العماره به او میرسد. لیلا ازینکه این یک نفر شخص «نشان شده» کدام است بی خبر است و با این داستان پای خواستگارهای مختلف به خانه باز میشود.