به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: رجب محمدین
رای کاربر: 5
سرایدار کر و لال یک پارکینگ خروسی دارد که به آن سخت علاقه مند است. شب هنگام دزدی خروس را می رباید و سرایدار همه جا را در پی خروس می گردد. در جست و جوهایش با جوانی که کارگر ساختمانی است و برای تهیه هزینه ازدواج خود به تهران آمده است آشنا می شود و به کمک او دزد را می یابند و دوچرخه اش را در عوض خروس م...
کارگردان: داریوش مهرجویی
رای کاربر: 5
در یک ساختمان چهار طبقه در حاشیه شهر که نمور و فرسوده است و نیاز به تعمیر دارد، چهار خانواده زندگی میکنند. مباشر و نماینده قانونی خانه، "عباس آقا" که در طبقه اول سکنا دارد درصدد است خانه را از مستاجرین تخلیه نماید و به کمک آژانس معاملات ملکی (مهتاب) ساختمان را به تدریج به نام خود کند. مستاجرین که ح...
کارگردان: مهدی فخیمزاده
رای کاربر: 5
«حسن» مهندس راه و ساختمان، «هادی» کارگردان سینما، «جعفر» پزشک و «جلال» دلال اتومبیل، چهار برادر و فرزندان «عزیز» درشکهچی هستند. آن ها چنان غرق در کارند که مدتهاست والدین خود را از یاد بردهاند. بمباران دشمن باعث میشود که منزل و والدین آنها به کلی از بین برود. هیچ اثری از جنازهشان به دست نمیآ...
کارگردان: اسماعیل رحیمزاده
رای کاربر: 5
در یکی از سالهای پس از جنگ نامهای از طرف سیدعباس، فرمانده مفقودالاثر گردان هجرت به دست «نادر هاتفی»، بسیجی قدیمی و سهامدار فعلی یک نمایشگاه اتومبیل میرسد. در نامه خواسته شده تا در روز عملیات بیتالمقدس هفت، ساعت 9 صبح سر پل کرخه بیاید.
کارگردان: امیر ثقفی
رای کاربر: 5
مرد جوان کارگری که سرپرستی خانوادهاش را برعهده دارد تلاش میکند تا برای برادر سرباز کوچکترش در همان کارگاهی که خودش کار میکند شغلی دست و پا کند. برادر سرباز او در استادیوم فوتبال دچار حادثهای میشود که درمان وی مستلزم مخارج سنگینی است...
کارگردان: مسعود کیمیایی
رای کاربر: 5
یک زن به نام خاتون که چهرهای خونین دارد، در حال فرار از دست افرادی است که قصد ربودن او را دارند. این زن در نهایت موفق میشود خود را به محلی که سابقاً سینما بوده و هم اکنون باشگاه بیلیارد است، برساند و در آنجا با 2 مرد مواجه شود که به او پناه میدهند اما...
کارگردان: سیدهادی محقق
رای کاربر: 5
داستان نوجوانی است به نام بردو که پدر خود را از دست داده و به همراه برادر ومادر خود زندگی میکنند. بردو بخاطر اینکه بتواند زندگی خود را سرو سامان دهد راهی سفری میشود که طلب پدر خودرا پس بگیرد. در میانه راه نصیر او را به شخص دیگری در دورست حواله میدهد و در گیر اتفاقاتی ناخواسته می شود...