به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: سیدمسعود اطیابی
رای کاربر: 1
زندگی دختری مسیحی و در عین حال متعصب است. پدر و مادر او که سالیانی پیش از به دنیا آمدن ژانت بچه دار نمیشدند در شبی از شبهای محرم در مجلس تعزیه نذر میکنند که در صورت بچهدار شدنشان نام دختر را فاطمه بگذارند و در شبهای محرم مراسم عزاداری در خانه بزرگشان برقرار کنند.
کارگردان: خسرو ملکان
رای کاربر: 1
دختر یک مرد سنتی پس از ازدواج، زندگی زناشویی ناموفقی دارد پدرش که از این موضوع آگاه شد تصمیم میگیرد برای ازدواج دو دختر دیگرش شرایطی قائل شود بههمین دلیل شرایط مورد نظر خود را در قالب یک بخشنامه روی کاغذ میآورد و از خواستگاران میخواهد طبق مفاد مندرج در آن پا پیش بگذارند.
کارگردان: مسعود نوابی
رای کاربر: 1
دو جوان که برای سرقت به خانهای در شمال شهر میروند که در جریان اطلاعاتی از صاحب خانه قرار میگیرند و...
کارگردان: کامران قدکچیان
رای کاربر: 1
فرشته سازگار و همسرش فرهاد به ایران بازمیگردند. فرشته در فرودگاه متوجه میشود که همسرش در ایران زن و بچه داشته و متهم به کلاهبرداری است. او با یک راننده تاکسی به نام فریدون آشنا میشود و فریدون به گمان این که او دختری خارجی است، فرشته را با خود به خانه میبرد...
کارگردان: مسعود کیمیایی
رای کاربر: 1
پسر جوانی به نام سیامک، که خلافکار است، لیست بیستوپنج جوان در جیب اوست که باید به آنها مواد مخدر از نوع پیشرفته ترین تا قدیمی ترین برساند.
کارگردان: مجید قاریزاده
رای کاربر: 1
زندگی سه پسر جوان که سر راهی بودهاند و اکنون بزرگ شدهاند. داستان عشق امید به ماهور که به او تدریس میکند و ماجرای عاطفی که در این بین اتفاق میافتد.
کارگردان: اصغر نعیمی
رای کاربر: 1
داستان رویارویی دختر و پسر جوانی از دو جایگاه اجتماعی متفاوت است. دختر جوان که از طبقه فقیر جامعه است و پسر از طبقه پولدار و با کلاس ناخواسته در یک مسیر مشترک کنار هم قرار می گیرند تا اتفاقات تازه ای را رقم بزنند...
کارگردان: شاهد احمدلو
رای کاربر: 1
آقا بزرگ هنگام مرگ وصیت میکند طبق رسم همیشگی خانواده لاقوز، آقابالا باید برای برادر کوچکترش، شازده، سه زن بگیرد. در غیر اینصورت دست آقابزرگ از خاک بیرون خواهد ماند. آقابالا برای اینکه سهم الارث برادرش را هم بهدست آورد، سه زن را به بهانه ازدواج، مأمور از بین بردن او می کند...
کارگردان: مسعود دهنمکی
رای کاربر: 1
مجید از اراذل جنوب تهران عاشق دختر پیرمرد عارفی به نام میرزا میشود. میرزا شرط ازدواج مجید و دخترش را سر به راه شدن او میداند. مجید تصمیم میگیرد برای اثبات سر به راه شدن خود به جبهه برود که بقیه دوستانش نیز همراه او میشوند. برای حضور آنها در جبهه، مخالفتهایی وجود دارد اما باضمانت میرزا و یکی دیگ...