ما مردمانی هستیم که عادت میکنیم به همهچیز. انگار کنار آمدن و نجنگیدن در ذات ماست. انگار دائم لبخند زدن و هیچ نگفتن و پذیرفتن جزئی از ماست که بدون آن می میریم. ما مردمانی که دهانمان را بسته اندو گوشهایمان و چشمانمان را و ما با پذیرفتن کمک کرده ایم به آنها. ما مردمانی که هر بلایی سر خودمان و جامعه بیاید می پذیریم و فراموش میکنیم. من از فراموش کردن خسته و بیزارم. من از پذیرفتن این همه دروغ ، ابتذال،سطحی بودن، زور و ترس و هزار چیز دیگری که به آنها عادت کرده ام بیزارم. من از اینکه آرام آرام همان شکلی شوم که آنها میخواهند بیزارم. من از این همه انفعال بیزارم.
6،542
108
1399/03/09