دوست ندارم تولد آدم‌هایی که از نزدیک نمی‌شناسم را تبریک بگویم اما انصافا این یکی با همه فرق دارد. او به وسعت یک عمر در بزنگاه‌های سرنوشت پابه‌پای لحظه‌های فراموش‌ناشدنی زندگی ما بوده. اون دو تا مست چشات داره خوابم می‌کنه/ ذره ذره اون نگات داره آبم می‌کنه...این ترانه برای من همراه تصویر نوجوانی‌هایم است وقتی که با دختران نوبالغ مدرسه می‌نشستیم، کاست را در ضبط جا می‌انداختیم تا او بخواند و ما فاز بگیریم. او که می‌خواند انگار چیزی در مساحت قلبمان جابه‌جا می‌شد، چیزی که بعدها فهمیدیم عشق است اما آن روز بی‌آنکه عشقی داشته باشیم، دکمه لرزش دلمان برای اولین بارها با صدای او روشن شد. به تو نامه می‌نویسم ای عزیز رفته از دست/ ای که خوشبختی پس از تو گم شد و به قصه پیوست... هنوز چند سال تا رسیدن به جوانی راه بود، هورمون‌ها یا هرآنچه باعث عاشق شدن است کارشان را شروع کرده بودند اما عشقی که عشق باشد نبود هنوز، گاهی دلمان برای یک خواننده ترک می‌تپید، گاه برای یکی از بازیگران ساعت خوش و اغلب برای یکی از بچه‌های تیم ملی. انگار می‌دانستیم وقت عاشق شدن است اما هنوز ترس واقعی شدنش مانع بود و این حس عقیم مانده و ناتمام، آرام و قرار می‌برد. تا یک عصر تابستانی که او خواند( به تو نامه می‌نویسم) و من دست به قلم بردم و نوشتن بعد از آن عادت هر روزه شد، برای من یکی که تمام زندگیم شد. حالا دیگه تو رو داشتن خیاله...این یکی اما سال‌های زیادی همدم اندوه‌مان شد. کم نبودند یارانی که در نیمه راه دور می‌شدند، گاه این یار پدری بود که در یک غروب برفی ناگهان می‌مرد و گاه یاری بی‌وفا که در یک نیمه شب یخ‌بندان برای همیشه راهش را جدا می‌کرد. هرچه بود وقت‌های اوج تنهایی، اوج غم و سوگواری ابی بود که می‌خواند( خاطره مثل یه پیچک می‌پیچه رو تن خسته‌ام) و درد قلب مجروح‌مان را همراهی می‌کرد. (نفسم را از رود سپید و آسمان خزر و خلیج همیشگی فارس می‌گیرم) این ترانه اما از وقتی که زاده شد تا وقتی که نفس می‌کشیم در تار و پود ماست. هربار که ابی خواند( من عشقم را در کوه گواتر، در سرخس و خرمشهر به زبان مادری فریاد خواهم زد) ما خود فریاد شدیم و گاهی رای شدیم به صندوق رفتیم و گاه سبز شدیم و در خیابان جاری شدیم و گاهی درد شدیم، مثل امروز، ساکت اما مچاله در خود و اشک شدیم و باریدیم برای مادری که وطن است. صدای آقای صدا وقتی که نام خلیج فارس را فریاد می‌زند تا هستم در من طنین انداز است. فرقی نمی‌کند کجا باشیم و چه اندیشه کنیم اما این یکی عشق نه فراموش می‌شود و نه رنگ می‌بازد. تولدتان مبارک #آقای_صدا برای تمام عاشقانه‌ها #ابی
پریسا شمس | دوست ندارم تولد آدم‌هایی که از نزدیک نمی‌شناسم را تبریک بگویم اما انصافا این یکی با همه فرق دارد. ا...
36
1398/03/29