... "بار گناه" دومی: ما براش تنگ بودیم! اولی: تو شاید،ولی من اندازه اندازه بودم! دومی: مگه می شه یکیمون اندازه باشه اون یکی تنگ باشه؟! اولی: من چه می دونم؟! حالا که شده.مشکل ما هم نیست. دومی: / با دهان باز/ مشکل از اوناست؟! اولی: به گمونم! دیگه باید یک جفت پای دیگه گیر بیاریم. دومی: /کلافه/ کاش کلاه بودیم! اولی: /عصبی/ کلاه بودیم؟!کلاه که جفت نیست می گی بودیم!باید بگی بودم! دومی: /ناشکیبا/ کاش کلاه بودم! اولی: /فکر می کند.غصه دار/ تنهای تنها؟! دومی: آره! تنهای تنها! اونجوری هرکی بار گناه خودش رو بدوش می کشید! اولی: این چه فکر مزخرفیه؟! /مشکوک/ حالا واقعاً تو تنگ بودی؟! دومی: /بی توجه/ راستی اینجامو دیدی؟! / آنجايش را نشان می دهد./ پاره شده! اولی: / نا امید و مبهوت/ کاش کلاه بودم! "همایون. غ "
2،591
69
1397/04/31