نسرین ستوده زنگ زد و گفت آماده ای بریم سفر؟ نپرسیدم کجا. میدانستم حتما باید برویم . یا یک زندانی آزاد می شد و یا باید تلاش می کردیم به آزادیش. به فرودگاه رسیدم. مقصد شیراز و زندانی علیرضا تاجیک. علیرضا پانزده سال و سه ماه داشت که وارد یک بازی شوم قدرت شده بود. پسری سربه زیر و آرام که حتی از تاریکی می ترسید! در پانزده سالگی متهم به قتل و تجاوز شده بود . با دیدن چند فعال اجتماعی دیگر که قرار بود همسفر شویم فهمیدم حکم اعدام علی رضا در بیست و چهار ساعت آینده اجرا خواهد شد. با رسیدن به شیراز بلافاصله به کانون اصلاح تربیت رفتیم . جلوی کانون تعدادی از خانواده زندانیان ایستاده بودند. آنها آمده بودند جلوی اجرای حکم را بگیرند. برایم عجیب بود که آنها بیشتر از آنکه به فکر فرزندان زندانی خود باشند نگران علیرضا بودند. می گفتند علیرضا با رفتار و کردارش، تاثیر زیادی در فرزندانشان گذاشته و آنها با تلفن از پدر و مادرشان خواسته اند که به زندان بیایند و مانع اجرای حکم شوند. چرا که ایمان داشتند او بی‌گناه است. بی‌گناهی او نه تنها برای جوانان زندانی بلکه برای زندانبانان هم که آنروز مخفیانه با ما دیدار و سخن گفتند محرز شده بود. اما پای یک قدرت در میان بود. صاحب قدرتی که گمان می رفت یکی از آشنایانش مرتکب قتل شده، اما همین شخص از علیرضا با اعمال خشونت بازجویی کرده بود. و با راهنمایی یک زندانی دیگر علیرضا قانع شده بود برای آنکه جان سالم از شکنجه بدر برد اعتراف به قتل کند و در شرایط درست آنرا انکار نماید. نسرین ستوده معتقد بود در پروندهٔ او نقاط ابهام بسیاری وجود دارد که صدور چنین حکمی را با شبهات زیادی مواجه می‌سازد. به هر حال با تلاش آن روز خانواده زندانیان و نسرین ستوده مدتی حکم اعدام به تعویق افتاد. تلاش کردیم با خانواده مقتول صحبت کنیم. اما آنها را تهدید کرده بودند که با ما سخن نگویند. بازگشتیم به تهران. چندی بعد دوباره نسرین و من به شیراز رفتیم. اما قدرت کار خودش را کرد و در عین ناباوری علیرضا به دار آویخته شد تا ثابت شود سر بی‌گناه می تواند نه تنها پای دار بلکه بالای دار هم برود. عکس فوق از آخرین سفر ما به شیراز است. نسرین اکنون در زندان تاوان چنین تلاش هایی را می دهد. #نسرین_ستوده #جعفر_پناهی #زندان #زندانی #ایران #ایرانی #شیراز #فسا
جعفر پناهی | نسرین ستوده زنگ زد و گفت آماده ای بریم سفر؟ نپرسیدم کجا. میدانستم حتما باید برویم . یا یک زندانی آز...
0
1397/12/22