صحنه رو عاشقانه دوست دارم. بخصوص صحنه تئاتر رو. ولی بیشتر از همه عاشق تماشای نتیجه تلاش گروههای کوچک و جوان و ساده هستم. روحی که در اجرای اونها جریان داره، صفا و صداقتشون ، نفس نزدیکشون ؛ زندگی رو یاد من میاره . خودم رو یادم میاره... یادم میاد زمان چیدن دکور ، چرخیدن توی صحنه و آشنایی با فضا ، تخیل تماشاگر نشسته برای اجرا... تمرین قبل از اجرا... هیجان روز اول و تکرار تعجب آور همون هیجان در روزهای بعد... بعنوان تماشاگر هم همیشه احساس نزدیکی و زندگی بیشتری دارم موقعی که چهره های جدید رو روی صحنه ای ساده و بی ریا میبینم... این درسته که زرق و برق صحنه های بزرگ، موزیک عالی ، اجرای هنرپیشه های معروف ، همیشه جذابه. مثل همه چیز توی دنیا.‌‌.‌. تبلیغات ما رو می بلعه. با یکجور توقع بالا میریم به دیدنش و توی پیشداوری ها و آنچه دیدیم غرق میشیم... اونهم بخشی از دنیای هنره خوب... من با خط کشی ها موافق نیستم. به نظر من همه میتونن همه هنرها رو تجربه کنن . اما میبینیم که تعادلی وجود نداره. اجراهای بزرگ داره شانس هنرمندان جوان رو میبلعه. و این اشکال از ماست... در اروپا؛ با این همه نمایش های موزیکال و پر زرق و برق، صحنه های اوپرا همیشه سولد اوت هستند. اتریشی ها کودکانشون رو با اپرت آشنا میکنن و اونها رو تعلیم میدن تا از اپرا لذت ببرن و درکش کنن. در آمریکا هم اجراهای جوانها در سالن های کوچک و ارزان همیشه پر از تماشاگر هست. بزرگ شدن یکی، به معنی حذف دیگری نیست. ما باید خودمون رو تربیت کنیم تا بهتر و عمیق تر ببینیم و بشنویم . #تئاتر_خوب_ببینیم ، هر چند ساده، هرچند بدون نام های مشهور . ببینیم چی میخوان بگن این نسل جوون سخت کوش. اونها حرفهای بزرگی دارن که مجال اندکی برای زدنش دارن. #تئاتر_جوان_را_حمایت_کنیم . #حمایت_کنیم تا #تئاتر جوان به حیاتش ادامه بده "مرگ خنده دار یک دوچرخه سوار استقامت" خرداد و تیر ۹۸ تماشاخانه سپند( پالیز ) تهیه بلیط سایت تیوال
0
1398/03/27