. رو استیج واستاده بودم.میکروفونم دستم بود .می تونستم از همون بالا همه چی رو بگم.همه حرفهایی که تو گلوم گره خورده و نفسم رو تنگ کرده بود .سکوت کردم. این شرم مدام بود یا رازداری همیشگی . سکوت کردم.می تونستم دست نفر جلویی را رو کنم یا حرفهای نفر عقبی را درباره کسی که استادش بود و از پشت خنجر می زد ،فریاد بزنم .می تونستم از نامردیها و زیرآب زنی ها و دشمنی ها و خیانتها و همه و همه بگم . سکوت کردم.از اینکه از کی و چرا ما چنین مردمانی شدیم .بد شدیم .حیف.سکوت کردم. و تو از میان آنهمه که نشسته بودند تا بگم به چشمان من زل زده بودی منتظر چشمکی یا اشاره ای نگاهت کردم سکوت کردم به حرمت تو به حرمت عشق لبخند زدم سکوت کردم #تینا_پاکروان 🤝 سکوت سرشار از ناگفته هاست .تولد#احمد_شاملو بزرگ مرد شعر ایران گرامی باد💐
تینا پاکروان | .
رو استیج واستاده بودم.میکروفونم دستم بود .می تونستم از همون بالا همه چی رو بگم.همه حرفهایی که تو ...
276
1397/09/21