سمفونی ۵ بتهوون می تواند تجسم موسیقیایی آن چیزی باشد که خیام آن را " چوگان قضا " نامیده است doodle chaos توانسته است با ساخت این انیمشن فوق العاده که هر بار آن را نگاه میکنم چیز تازه ای در آن پیدا میکنم داستان زندگی را به تصویر بکشد : آرامش زندگی، دست اندازها و توفانهای آن ، از دست دادن کنترل آن ، بالا رفتن ها و پایین آمدن هایی که گاهی تا مرز سقوط ها و نابود شدن کامل پیش می رود ولی ناگهان شانس آوردن ها و یافت شدن یک تکیه گاه و لختی آرامش که آنهم باز موقتی است و ناگهان ورود عشق و شخص دیگر در زندگی و کلی چالش جدید با این همراه جدید : نزدیک شدن ها ، دور شدن ها ، گاهی فقط یک حرکت موازی در کنار هم ، و ناگهان دوباره تنها شدن ها ، و تردید برای جلو رفتن و بازگشتن ها و ناگهان ورود همراه و همراهان تازه بگونه ای کاملا تصادفی به زندگی و بازهم تکرار همان داستانهای پیشین با آنها و بازهم پایانی عجیب و غیره منتظره! و باز زندگی که این بار با تردید و ترس ادامه میابد با سرگیجه هایش ، دور خود چرخیدن هایش ، و سر جای نخستین قرار گرفتن هایش ، سقوط ها و خرد شدن هایش و عقب عقب رفتن هایش! و آرامشی که دیری نمی پاید و جریانی که تند تند و تندتر میشود تا حدی که خیلی از همراهانت خرد و محو میشوند .... در نهایت سکوت و به پایان رسیدن ناگهانی همه کس و همه چیز ! سمفونی ۵ بتهوون به عقیده خیلی ها بزرگترین اثر موسیقی تاریخ است شاید این انیمیشن توانسته باشد دلیل آن را به تصویر کشیده باشد. توصیه میکنم بارها و بارها آن را ببینید و چون بارها و بارها همه آنها رخ داده و خواهد داد! " ای رفته به چوگان قضا همچون گو چپ میخور و راست میرو و هیچ مگو کانکس که تو را فکنده اندر تک و پو او داند و او داند و او داند و او " " خیام"
98
1398/12/17