چرا اجتماع امروز ما اين اندازه افسرده و خشمگين است !؟ چرا هيچ گروه و دسته اي تاب و تحمل آراء و عقايد مخالفان خود را ندارد !؟. چرا در پي هر دوئيت و اختلافي، طرفين دعوا از هيچ تهمت و افترايي نسبت به يكديگر دريغ نميكنند !؟ چرا صرفنظر از مردم عادي ، شماري از اهالي فرهنگ و ادب و هنر نيز كه بايد در فضاي بي اخلاقي ، مروج الگوهاي اخلاقي عميقا انساني و نوعدوستانه باشند ، نه تنها از موفقيت هاي همكاران خود خوشحال نميشوند ، بلكه بعضا از شايعه سازي و دروغ پراكني و آسيبي كه به آبرو و حبثيت آنها ميخورد خرسند و خشنود هم ميشوند !!! آيا چنين وضعيتي حاكي از اين نيست كه همه بازيگران اين نمايشنامه تأسف انگيز ، برغم اختلافات شديد سياسي و فرهنگي و اجتماعي ، در زيرساختهاي فرهنگي و شخصيتي شان ، عميقا و عميقا و عميقا شبيه به يكديگرند !!؟ راستي در وقوع اين بازي باخت - باخت ، رد پاي پيشينه تاريخي لبريز از خرد ستيزي و استبداد و خشونت جامعه ما را تا چه اندازه موثر ميدانيد !!؟ ياد قطعه اي از منظومه " بلنديهاي ماچوپيچو " اثر بابلو نرودا مي افتم : " و اين جامي ست نه بر دست اين و آن بلكه بر دستان مشترك همگان " !!!!
حسن فتحی | چرا اجتماع امروز ما اين اندازه افسرده و خشمگين است !؟
چرا هيچ گروه و دسته اي تاب و تحمل آراء و عقاي...
185
1398/11/20