یعقوب وار ،وا اسفاها همیزنم دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست زین خلق پرشکایت گریان شدم ملول آن های هوی و نعره مستانم آرزوست والله که شهر بی تو مرا حبس میشود آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست زین همرهان سست عناصر دلم گرفت شیر خدا و رستم دستانم آرزوست دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست #مولانا
5،258
52
1398/07/09