پست موقت: نه كه فيل م، ياد هندستون كرده باشه، نه. بلاي روحي كه سرمون اوردن توي لبخند رخساره رو هيچ وقت فراموش نمي كنم. تا قبل از لبخند هيچ كدوم از كارهاي من دچار سانسور نشده بود. توي ايام پخش قسمت آخر اما به شكل ناگهاني شب جلوي پخش كار گرفته شد. فرداش يه بابايي رو فرستادن باكس كه نشست و توي يه فضاي امنيتي كه به وجود اورده بود، ٢٠ دقيقه از قسمت فينال زد و مجموعه سكانس هايي كه از تخيل خليل بر مي اومد رو برداشت گذاشت به عنوان سكانس اصلي كه خليل مياد پيش بهناز و سكانس پاياني پري وشم حذف كردن. بعد پخش مردم ريختن به فحش دادن. فقط من و خانم نظريه حرف زديم و از سانسور وسيع قسمت آخر گفتيم. بقيه عوامل انگار نه انگار كه اصلن از چيزي خبر دارن. تا همين امروز كه اين پا ورقي عكس بالا رو مينويسم هر جا توي اتاقي از مديران تلوزيون پا گذشتم بي رودروايسي اون چيزايي كه بايد مي گفتم بهش گفتم. تلخ ترين موضوع اين بود كه فرداي پخش قسمت پاياني آقايون مصاحبه كردن و نقد قسمت آخر رو كردن كه ال بوده و بل بوده! باورتون ميشه رفقا؟ خودشون خود خودشون كشتن و خود خودشون مراسم عزا براش گرفتن و هاي و هاي كردن. از اسم كار سانسور كردن تا فينال. هر چي گفتيم كه به خرج مخاطب نرفت. من هميشه طرف حسابم مخاطب بود و ، ولاغير. مخاطب ، رفيق، من خر ، شما كار درست ، سخت بود پي بردن به اين سانسور گسترده در قسمت پاياني يه سريال جهان سومي توي يه تلوزيون جهان سومي با يه نويسنده جهان سومي و يه سانسور چي جهان سومي؟ هان كار درستا؟
سعید نعمت‌الله | پست موقت:
نه كه فيل م،  ياد هندستون كرده باشه، نه. بلاي روحي كه سرمون اوردن توي لبخند رخساره رو هيچ...
308
1397/08/17