دیالوگ های ماندگار فیلم سینمایی ناگهان درخت (1397)

(پیمان معادی): مادرم همیشه میگه تو هر کاری میکنی که هیچ کاری نکنی
(پیمان معادی): یه چیزی که حالت رو خوب کنه... اون روز که 6 صبح اومد... راستی 6 صبح نبود، هشت و ربع بود ولی من همه این سال‌ها دوست داشتم 6 صبح باشه... اون دست که بهش آفتاب تابیده بود، سفر به رشت، به دریا، اون روز که باد خورد به صورتم... اون روز که ناگهان درخت رو دیدم.