به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: محمد حسنزاده
رای کاربر: 6
مرد جوان به هنگام حفر زمین، به کوزهی عتیقهای برخورد میکند. به قصد فروش آن و نهایتاً ازدواج با دختر مورد علاقهاش راهی شهر میشود. کوزه ارزش چندانی ندارد اما شیئ امانتی که نزد اوست ارزش فوقالعادهای دارد. دلالهای عتیقه که پی به ارزش آن بردهاند، با حیله قصد تصاحب شیئ را میکنند؛ اما جوان مقاومت ...
کارگردان: سیروس مقدم
رای کاربر: 6
داستان فیلم روایتی است آشنا از یکی از قصههای قدیمی ایران دربارهی استادی مارگیر و سه پسرش. پدر و دو پسر بزرگش به دلیل خودپسندی و غرور خود را برتر و بزرگتر از آن میدانند که همسری را در کنار خود داشته باشند. ولی کوچکترین پسر، روالی دیگر دارد و با همسرش زندگی سادهای اختیار کرده است. روزی سواری غبارآ...
کارگردان: محمدعلی سجادی
رای کاربر: 6
«خسرو» به همراه «رشید» و دائیاش، یک عتیقهچی و یک بلوچ، با انگیزههای مختلف با یک لنج از بندر لنگه به سوی کویت سفر میکنند. اما لنج به مقصد نمیرسد. در جزیرهای ناشناخته، آنها که روحیات مختلفی دارند، ضمن تلاش برای نجات خویش، حقیقت شخصیت خود را نیز بروز میدهند.
کارگردان: فریدون جیرانی
رای کاربر: 6
کوهنوردی به نام «شهاب افشارپناه» تصمیم میگیرد مسیر جدیدی روی دیوارهی «علم کوه»، یکی از هشت دیوارهی بزرگ دنیا باز کند. برای این منظور چند نفر از دوستان کوهنوردش را انتخاب میکند و گروهی تشکیل میدهد. اما در طول تمرینات بعضی از افراد گروه به دلایل مختلف در صعود شرکت نمیکنند. «شهاب افشارپناه» علیرغ...
کارگردان: بهرام بیضایی
رای کاربر: 6
«مدبر» یک گویندهی فیلمهای مستند تلویزیون است. در جریان صداگذاری یک فیلم جدید، به طور اتفاقی تصویری از همسرش را در کنار مردی ناشناس در یک پیکان میبیند. «مدبر» که بدگمان شده، ضمن تحقیق در پرده توأم با نیش و کنایه، به پیگیری احوالات همسرش میپردازد. متدرجاً درمییابد که در پس ظاهر آرام او نگرانی و ا...
کارگردان: پوران درخشنده
رای کاربر: 6
یک معلم روانشناس برای تدریس وارد مدرسهی دخترانهای میشود که در آن دانشآموزان استثنائی و ناشنوا تحصیل میکنند. ورود او مصادف میشود با آشنایی با دخترکی ناسازگار و کندذهن که قصد کشتن همشاگردیش را در سر کلاس داشته است. معلم جوان با تلاش فراوان سعی در اصلاح شخصیت ناسازگار دخترک میکند و در روزهای بع...
کارگردان: رسول صدرعاملی
رای کاربر: 6
مهندس جوانی در سال 1365 به این یقین رسیدهاست که باید مملکتش را ترک و سعادت را در سرزمین بیگانه بیابد؛ لذا تصمیم به رفتن میگیرد. همسرش به طور جدی مخالف این نظر است اما عزم رفتن برای مرد جوان جدیتر است. زن بی آنکه اعتقادات خیلی راسخ داشته باشد به علت پارهای مسائل عاطفی با این رفتن مخالفت میکند. د...