به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: علی عسگری
رای کاربر: 4
اتومبیلی به سرقت میرود. سارقین به هنگام فرار با عابری تصادف میکنند. عابر که به شدت مجروح شده، یک شهرستانی است که برای دیدار پسرش به تهران آمده است. بیمارستان برای انجام یک عمل جراحی حساس، نیاز به اجازه یکی از بستگان نزدیک پیرمرد دارد. پلیس در جستجوی " قاسم" پسر او است. اما "قاسم" که باتفاق "عباس" ...
کارگردان: سعید حاج میری
رای کاربر: 4
دو منافق در یک خانه تیمی، مترصد دریافت پیام جهت انجام عملیات بعدی خود هستند. یکی نسبت به مواضع سازمان مسئله دارد و دیگری برای ادامه راه راسخ است. ماجرائی باعث میشود که این دو تصور میکند در محاصره نیروهای امنیتی هستند، لذا شروع به مقابله و آتش زدن اسناد و مدارک موجود در خانه مینمایند. در فرصتی که ...
کارگردان: کامران قدکچیان
رای کاربر: 4
انفجار مواد شمیائی مرد چوپانی را که در مجاورت آن قرار گرفته، آلوده و بیمار میسازد. "عبدالله" برادر چوپان در مقابل اصرار اهالی روستا، که تصور کردهاند آنها دچار بیماری مسری لاعلاجی شدهاند به همراه همسر و فرزندش روستا را به قصد تهران ترک میکنند. در تهران چوپان با یاری یک همشهری مهاجر، در بیمارستان...
کارگردان: ابوالفضل جلیلی
رای کاربر: 4
"بستان" بمباران و سپس اشغال میشود. کودک پدر و مادرش را گم میکند و توسط اردوگاه مهاجرین جنگی به شمال کشور منتقل و در آنجا سرپرستیاش را جنگلبان پیری به عهده میگیرد. کودک که در محیطی ناآرام و پرتلاطم به محیطی سرشار از آرامش آمده است، او اگرچه لحظهای از فکر به شهر و خانوادهاش غافل نیست ولی متدرجاٌ...
کارگردان: کیانوش عیاری
رای کاربر: 4
"محمدعلی" که در جریان تظاهرات زخم برداشته، به روستایش "محمدآباد" بازمیگردد. چندی بعد تصمیم میگیرد که با کمک "سیدرضا"_ دوست دوران کودکیاش_ و پدر وی قنات خشک شده روستا را که با حفر یک چاه عمیق خشک شده و کوچ و سرگردانی اهالی روستا را باعث گردیده، لایروبی کند. صاحب چاه عمیق از این تصمیم آنان آگاه شده...
کارگردان: مجید قاریزاده
رای کاربر: 4
پدربزرگ با خانوادهاش (پسرش حسین، عروسش فخری_ که هر دو کارمند بانک هستند_ و نوهاش محمد) در خانهای قدیمی زندگی سادهای دارند. ماجرا از آنجا شروع میشود که به "فخری" اطلاع میدهند که وامی برای تهیه مسکن به او تعلق گرفته است. از آن پس او به حسین اصرار می کند که آپارتمانی را خریداری و به آنجا نقل مکان...
کارگردان: مهدی معدنیان
رای کاربر: 4
"بکتاش" با خشونت و قدرت معدن فیروزهای را در ده قلعه بالا_ که از آن وزیر صنایع و معادن است_ اداره میکند. وقتی بکتاش درمییابد که "قادر" یکی از کارگران معدن، یک قطعه فیروزه را به "آقاعمو" که از قدیمی ترین کارگران معدن است داده او را به وسیله عواملش به قتل میرساند. آقاعمو و کارگران معدن دست از کار ...
کارگردان: مهدی فخیمزاده
رای کاربر: 4
"رضا" مطرب، که برای دزدی وارد خانهای شده، پس از هجوم نیروهای امنیتی که قصد دستگیری روحانی مبارزی بنام "توحید" را در خانه مجاور دارن، در جریان فرار، دستگیر میشود. در بازجویی، رضا اگرچه سریعاٌ مشخص میشود که جرم او تنها دزدی است اما شباهتش به توحید سبب میشود که نیروهای امنیتی نقشهای طرح و به اجرا ...
کارگردان: محمد عقیلی
رای کاربر: 4
"طائل" به لحاظ شناختش از بلوچستان و مردمش، مامور میشود که به طور ناشناس به منطقه یاد شده سفر کرده و به شناسائی باندهای قاچاق اسلحه و مواد مخدر بپردازد. طائل زمانی به منطقه میرسد که رئیس پاسگاه ژاندارمری منطقه (که با رئیس شهرت دارد) توانسته به درون باند نفوذ کند. او میداند که طائل در راه است و قرار...
کارگردان: محمدرضا هنرمند
رای کاربر: 4
"آقا سیدعبدی" گورکن دزفولی دائماٌ همشهریانش را تشویق میکند که خود و خانوادهشان را از شهری که دائماٌ مورد هجوم موشک عراقیهاست، خارج سازند. اما اهالی توجهی به عقیده او ندارند و معتقد به استقامت هستند. در یک حمله موشکی تازه، دختر آقا سید عبدی و فرزندانش (در غیاب دامادش که در جبهه بسر میبرد) شهید می...
کارگردان: سیروس الوند
رای کاربر: 4
مردی فرزندانش را برای خواندن وصیت نامهاش گرد خود میآورد... ناگهان صداهای مهیبی همه جا را میلرزاند و ریزش آوار بر اثر زمین لرزه آنها را محبوس میکند و آنها در همان حال بر سر تقسیم داراییهای پدر در مقابل یکدیگر میایستند، زمانی که آرامش برقرار میشود، انها به وصیت نامه میپردازند. میراث آنها آبادی...
کارگردان: مرضیه برومند، علی طالبی
رای کاربر: 4
کپل، شکمو، دم باریک، دم دراز، گوش دراز، سرمائی، عینکی، خوشخواب، با سایر موشها در کلاس مشغول درس خواندن و بازیگوشی بودند که ناگهان موش اصد دستپاچه و نگران وارد شهر میشود و خبر میآورد که: ای داد و بیداد چه نشستهاید که یک گربه سیاه و بدجنس در راه است و اگر پایش به اینجا برسد یک موش هم از دستش جان س...