به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: حسن هدایت
رای کاربر: 7
کارآگاه «محمد علوی» برای انجام مأموریت مهمی به شوروی اعزام میگردد. مأموریت او پیدا کردن اسناد مفقود و سرقت شده از وزیر دربار است. او در شوروی پی میبرد که از سوی پلیس ایران به عنوان یک طعمه فرستاده شده تا مأمور دیگری مخفیانه عملیات یافتن اسناد را دنبال کند. «علوی» ضمن فرار از چنگ پلیس شوروی، خود پی...
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
رای کاربر: 7
«مینو» و «موسی» در آستانهی زندگی مشترک هستند. نامهای به دست «موسی» میرسد و از او به عنوان بازماندهی برپاکنندهی دکل دیدهبانی خواسته میشود تا برای جمعآوری این دکل به جزیرهی مینو برود. او از این سفر اکراه دارد، اما در شرایطی قرار میگیرد و به آنجا میرود. «منصور» برادر «مینو» در آن دکل شهید شد...
کارگردان: فیروز نوزی جلالی
رای کاربر: 7
دختری به نام نساء در انتظار بازگشت نامزد خود از جبهه است. پس از گذشت مدتی در حالی که اثری از احمد (نامزد نساء) نیست و نامش هم در میان اسامی اسرا دیده نمی شود. خواستگارهایی برای ازدواج با نساء می آیند، ولی او قبول نمی کند و قاسم که دلباختة نساء است به جبهه می رود...
کارگردان: حجتالله سیفی
رای کاربر: 7
«علی برهان» کارگردان سینما است. او به تازگی، پس از اتمام تحصیلاتش به کشور بازگشته است و قصد دارد از روی پاورقی «عروس کاغذی» نوشتهی یکی از دوستانش به نام «جهانگیر الفت» فیلمی بسازد. «الفت» مایل به این کار نیست، اما با وساطت همسرش «خاطره» راضی میشود. «برهان» پس از آزمایشهای متعدد بازیگری نمیتواند ...
کارگردان: مایکل مان
رای کاربر: 7
«نیل مکالی» (دنیرو)، سارقی است که تخصصش انجام سرقت های بزرگ و پرخطر مثل حمله به بانک و وسایل نقلیه ی مخصوص حمل و نقل پول و اوراق بهادار است. «وینسنت هانا» (پاچینو) نیز کارآگاهی است لس آنجلسی که مصمم است او را به دام بیندازد.
کارگردان: اکبر خواجویی، احمد کشوری
رای کاربر: 7
داستان سریال دربارهٔ پدر میانسالی به نام اسدالله است. اسداللهخان پدری مهربان، خانوادهدوست، دلسوز و در عین حال سختگیر و پرصلابت است. به باور او همهٔ پسرانش پس از ازدواج میبایست در خانهٔ بسیار بزرگ او زندگی کنند. او چنین سیاستی را در مورد دو دخترش مهری و زری در پیش نگرفته و به همین جهت آنها دارای ز...
کارگردان: حسن فتحی
رای کاربر: 7
این سریال داستانی در زمان قاجار را روایت میکند که در شهری که پهلوانان ورزش باستانی مورد اعتماد و احترام همه مردم بودند ناگهان پهلوان اول شهر به قتل میرسد.