به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: پرویز شهبازی
رای کاربر: 4
«رضا» نوجوان اهوازی برای گذراندن تعطیلات نوروزی و دیدار از اقوامش راهی تهران میشود. او در قطار با پیرزنی آشنا میشود که برای سفر به آلمان و دیدار از فرزندش عازم تهران است. در تهران پیرزن به خاطر ناراحتی قلبی نمیتواند به آلمان پرواز کند و «رضا» او را در بیمارستان بستری میکند...
کارگردان: داریوش مهرجویی
رای کاربر: 4
«لیلا» در آغاز ازدواجی سرشار از عشق متوجه میشود که هرگز صاحب فرزندی نخواهد شد. همسرش «رضا» به این قضیه اهمیتی نمیدهد و اعتقاد دارد زندگی آنها بدون بچه هم زیباست. مادر «رضا» که زنی خودرأی است و چهار دختر و تنها همین یک پسر را دارد، «لیلا» را وادار میکند تا به ازدواج مجدد «رضا» تن در دهد. «لیلا» د...
کارگردان: حمید خیرالدین
رای کاربر: 4
یک مربی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در راه رفتن به یکی از روستاهای غرب کشور توسط اشرار به اسارت گرفته میشود. همزمان با اقدام نیروهای انتظامی، بچههای مدرسه نیز برای نجات مربی خود دست به کار میشوند...
کارگردان: احمدرضا درویش
رای کاربر: 4
در آغاز جنگ تحمیلی، بیمارستانی در خرمشهر به محاصرهی دشمن درمیآید. نیروهای داوطلب بسیجی با یک جیپ غنیمت گرفته شده و یک لندرور قصد دارند مجروحان را با یک آمبولانس از محاصره نجات دهند. آمبولانس در مواجهه با تانکهای عراقی از حرکت بازمیماند و سرنشینان مجروح آمبولانس فرار میکنند. گروه مهاجر که دکتر «...
کارگردان: اکبر صادقی
رای کاربر: 4
قاچاقچیان خارجی و ایرانی یک محمولهی قاچاق را در سیستان و بلوچستان مخفی میکنند. آنها درصدد فراهم آوردن فرصتی مناسب هستند تا بتوانند محمولهی قاچاق را به خراسان برسانند. یک اتوبوس زیارتی از پاکستان عازم مشهد مقدس است. قاچاقچیان محموله را طی حوادث و نقشههایی در اتوبوس جاسازی میکنند، بدون آنکه رانن...
کارگردان: رضا قهرمانی
رای کاربر: 4
با به محاصره درآمدن گردان یاسر که حفاظت از معبر درهی منجیل را به عهده دارد، سنندج و منطقهی کردنشین حومه در خطر سقوط قرار میگیرد و کلیهی راههای زمینی و هوایی توسط دشمن مسدود میشود. «سروان یاور» به دنبال طرحی ضربتی مأمور میشود که به وسیلهی چهار کامیون از رده خارج شده، از راهی صعبالعبور و پرخط...
کارگردان: حمیدرضا محسنی
رای کاربر: 4
«ابراهیم اکبری» تلاش میکند تا جای خالی پدر را در خانواده پر کند، اما از عدم اعتماد به نفس رنج میبرد. «رضا» دوستش، بر نگرانیهای او دامن میزند. «اکبری» در یک کارگاه مجسمهسازی کار میکند. «بهزاد» صاحب کارخانه به کارهای خلاف هم دست میزند. «ابراهیم حسینی» نوجوانی است جنگزده، جانباز و از خانواده...