من نااميدي رو...منفي نگري رو، تلخي رو بلد نيستم اصولا! كاري ندارم كه خوبه يا بد، اخلاقمه، خودم رو اينطور بار آوردم...هميشه پر از دريچه هاي رو به روشني ام...بن بست به نظر من وجود نداره براي آدميزاد...هميشه راهي هست...الان اما ، حالم يه جوريه ، راستش دارم سعي مي كنم اين خلق و خو رو در خودم حفظ كنم!...گمش نكنم! مي ترسم اگه اين احوال از وجودم بپره بره، ديگه دستم بهش نرسه! الان هم خيلي دلم مي خواد بگم برين دمِ پنجره ي بهار...چايي خوشرنگ بنوشين، بارون رو بشنوين و بو كنين، با بهار و خدا معاشرت كنين تا دل تون باز شه... صاف و روشن و اميدوار جلو تونو نگاه كنين تا اتفاقاي خوب بيفته...اما راستش ، نمي تونم...نمي شه...دعا مي كنم تلخ تر از اين نشم با حجم و هجومِ اين همه تلخي و سختي...طاقت ِ جان همه مون طاق شده ...گل ها تقديم به شما دوستانم...به اميد روزهاي آرام و عاشقانه، براي همه...دعا كنيم براي هم، و به هم آرامش بديم.اين روزا خيلي لازمه...
شبنم مقدمی | من نااميدي رو...منفي نگري رو، تلخي رو بلد نيستم اصولا! كاري ندارم كه خوبه يا بد، اخلاقمه، خودم رو ا...
100
1397/01/20