#dariushfarziaee من یک نفر را می شناسم که کودکی را قورت داده او شکل یک آدم بزرگ است اما خودش،عین تو ساده * او صورتش را قرض کرده چون صورتش مال خودش نیست او با خودش هم فرق دارد انگار هم سال خودش نیست * او توی جیبش گاهی اوقات شیرینی و گل می گذارد توی دلش هم تا بخواهی شعر و خدا و نور دارد * چشمان او لو داده او را چون چشم هایش شکل تیله است لبخندهایش خنده دار است از بس که او بی شیله پیله است * وقتی که می خندد، نگاهش قل می خورد اینجا و آنجا او می رود دنبال چشمش در لا به لا ی دست و پاها * شاید کمی قدش بلند است یا یک کمی پایش بزرگ است اما دلش اندازه ی ماست او آرزوهایش بزرگ است * من مطمئنم کودک او یک روز می خندد دوباره شاید بماند توی دستش تنها نقابی پاره پاره...
1،147
1399/08/11