. دلت آبی،دریا احساس موجی که برمی خیزد اما ساحلی نمی یابد پشت سلسله جبال گونه هایت سیلاب مهتاب و جنگل ارغوانی که باد موجش می کند انعکاس آداب رودخانه بر پیکره ای از اقاقی در بهارانی که ناگاه گذشتند حضور زیبای آبی بر شانه های جهان نه اینکه برگی فرو ریزد نه اینکه به یاد آورد چه کسی در اعماق فرو افتاده است گذرگاهی از عقیق که هیچ نشانش نیست خود را رها کن در دست های گشوده زمان در بیکرانگی آبی دلت و فراموش کن چه کسی در آن بادبان برافراشته است که خود می داند دروغین سواحل را امیدی به لنگر نیست خود را به یاد بیاور که چون روز بر میخیزی و آینه ها در تو جوانه می زنند سیقل می یابند و رویاهای زیبا روزهای دیگر را می سازند پر از بال ها،موج ها و نام های اردیبهشتی نگاه های از باد رفته و کلمات خواب زده من که از خاطره ی آبی تو بر می خیزند و کسی آن را حدس نمی زند نه من نه تو نه دیگران هیچکس 🖊H.m.f #حسین_منصورفلاح #سینما #طراح_صحنه_و_لباس #طراح_صحنه #سینمای_ایران
حسین منصور فلاح | .
دلت آبی،دریا
احساس موجی که برمی خیزد
اما ساحلی نمی یابد
پشت سلسله جبال گونه هایت
سیلاب مهتاب
و جن...
3
1398/06/31