... قصه یک تَرک عکس تو هنوز به دیوار است. شیشه قابش شکسته و یک ترکی برداشته و ترک رفته خودش را انداخته روی دیوار کنارش و باز شده.بعد رفته و رفته تا روی سقف و از روی سقف خودش را به دیوار پشت سرم رسانده و بعد ترک برگشته روی زمین و آمده روی پاشنه لعنتی ام و روی پای بی ریختم را مثل پیچک گرفته آمده بالا تا حوالی شانه چپم تمام شده است.ترک بدی ست لعنتی.نه اینکه درد داشته باشد یا خون ریزی چیزی بکندها! نه.اما جریان هوا که می پیچد توی درزش چندشم می شود لامذهب.توصیه کردند اینطور وقتها تکان نخوریم تا کمک برسد.پارسالی ها فقط سرم را کمی خم کردم،اما ترک با صدای بدی باز شدوبرگشت تا روی قاب عکست،طوری که تقریبا موهای لَختت از لای شیشه قاب ریختند بیرون.البته حالا گاهی با همین جریان هوای گاه و بی گاه مرموز تکانی هم می خورند و خب برایم بد نشده.آن شب فکری شده بودم که اگر بازهم کمی تکان بخورم و ترک بیشتری به قابت برسانم موهایت بیشتر از قاب بیرون میریزند؟ حتی فکر کردم اگر دل به دریا بزنم و با یک حرکت سریع بطرف قاب عکست بیایم و ترک حسابی باز شود،همچین که دیگر قاب شکاف بخورد،ممکن است بعد از موهایت، دست و صورت و کلا خودت از قاب بیرون بی افتی؟! بعدبلند شوی خودت را بتکانی بگویی برگشتم! آنوقت همه چیز دوباره مثل روز اول می شود.اما بدی ماجرا این است که ترک را نمی شودمدیریت کرد! ترک ها حساب و کتاب ندارندعوضی ها.معلوم نیست هربار با هر تکانی به کجامیزنند.ترکند دیگر!آنوقت اگر روزی کمک هم برسد دیگر کاری ازدستش ساخته نیست.کمک های لعنتی!کمک ها بی شعور! مامورین کمک هر از گاهی می آیند زنگ در را هم میزنند،اما مدتی بعد برگه ای پر می کنند و از زیر در هل می دهند تو و میروند.ماه قبل روی یکی از این برگه ها را که جریان چندش هوا جلوی پایم رسانده بود خواندم. مشترک گرامی!آمدیم،نبودید.لطفا در مراجعه بعدی خانه بمانید.امور مشترکین کمک رسانی ترک های شهری.خانه پر از برگه های لعنتی شان شده است. نمی فهمندتکان که سهل است دادهم نمی توانم بزنم؟!عجب شرکت های مزخرفی.البته سرشان هم شلوغ است.شهر پر از ترک شده است.هر از چندگاهی هم یک احمقی پیدامی شود که تحمل نمی کند و چنان تکان می خورد که خانه اش را می رنباند.حتی پیش آمده یک محله را ویران کرده باشد.ولی خوبی قضیه من این است که وقتی ترک آمد،دقیقا رو به عکست ایستاده بودم.حداقلش این است که مخاطبی برای وراجی هایم دارم.اَه.دوباره هوای لعنتی پیچیدداخل درز ترکهایم.چندش چندش چندشم می شود.اما خوب عوضش موهای تو هم تکان می خورد.این به آن در.فعلا همین خوب است.به همین قانعم.#همایون_غنی_زاده
46
1399/07/01