(سیامک انصاری): پدر من باغ انگور داشت، البته پدر فقط به شکل مجازش از انگور استفاده می کردن... یعنی شکل میوه ش در واقع...و حتی من یادم میاد وقتی این انگورها کشمش میشدن پدر ازین کشمش ها استفاده می کردن... فقط برای عدس پلو.
از 7 صبح تا 5 بعدازظهر یک فرد را در تهران روایت میکند که آن روز آخرین فرصت آن فرد است که باید کاری را انجام دهد. فیلم هرچه جلوتر میرود بزرگتر میشود و ریتم مدام تندتر میشود و دیوانهوار بودن ماجرا بزرگتر و موضوع عظیمتر میشود.