"چنگیز" مترصد است که آدمهای پولدار و مستعد را به دام اندازد.یکی از طعمهها مردیست با نام"نصرت" که چنگیز با قرار دادن زنی به نام "غزال" بر سر راه او متدرجاٌ زمینه را برای تصاحب ثروتش آماده میکند.در آخرین لحظه غزال که خود شیفتهی نصرت شده حاضر به همکاری نمیشود.چنگیز زن دیگری را با نام "شراره" وارد صحنه میکنداما این بار نیز موفق نمیشود و نصرت به زندگی آرام خود بازمیگردد.