به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: رهبر قنبری
رای کاربر: 8
یکی از مدیران سابق دولتی با استفاده از ارتباطات و زد و بند به ثروتی نجومی رسیده و امروز در حوادث و اتفاقاتی فانتزی با وجدان خود درگیر می شود.
کارگردان: صادق پروین آشتیانی
رای کاربر: 8
حالا بعد چند سال پسرم برگشته… ایناهاش… این کلید رو به جاش به من دادن می گن بیا، خوشحال باش… پسرت اومده… کلیدی که مال یه دره… یه دری که گم شده تو این شهر لعنتی… حالا من در به در، کوچه به کوچه دنبال یه درم که بهم بگه این دو تا تیکه استخون و این کلید زنگ زده پسرمه یا نیست…
کارگردان: سید جواد رضویان
رای کاربر: 8
حشمت: فکر نمیکردم تاوان اشتباهم رو با تو پس بدم، لیلا: زهرمار ...
کارگردان: نیما جاویدی
رای کاربر: 8
زندانی قدیمی در جنوب ایران به 1347 خلاصه داستان: سال دلیل مجاورت با فرودگاه تازه تاسیس شهر در حال تخلیه است. رئیس زندان سرگرد نعمت جاهد به همراه مامورانش مشغول انتقال زندانیان به زندان جدید هستند تا اینکه...
کارگردان: کمال تبریزی
رای کاربر: 8
داستانی با مضمونی کمدی و سیاسی روایتگر داستان زندگی شخصی به نام «قدرت» با بازی حامد بهداد است که سودای رسیدن به قدرت را دارد.
کارگردان: سعید روستایی
رای کاربر: 8
در بزنگاه روزهای سخت، اعتیاد و مواد مخدر هم گریبان زندگی مردم این شهر را رها نمیکند.
کارگردان: سیدمحمدرضا خردمندان
رای کاربر: 8
همیشه همینجوریه! آخرین بار هوا ابر شد. باد گرفت. درختا داشتن از جا کنده میشدن. اونقدر بارون شدید شد که سیل شهرو گرفته بود. پرندهها دور و بر لونه هاشون جیغ میکشیدن. یکی از بچهها قسم میخورد خودش دیده خورشید یکی دوبار نورش کم و زیاد شده....
کارگردان: مسعود دهنمکی
رای کاربر: 8
"به خودتان تکان بدهید تا خدا تکانتان نداده!" این جمله ای است که حاجی یوسف، پیرمرد زاهد شهر با دیدن آسیب های اجتماعی به مردم و مسئولین گوشزد می کند اما برخی او را جدی نمی گیرند و برخی نیز با شایعه وقوع زلزله و عذاب دستمایه شروع داستان را فراهم می کنند...
کارگردان: ابوالقاسم طالبی
رای کاربر: 8
داستان قحطی و خشکسالی عظیم ایران که در سالهای 1295 تا 1297 و در دوران جنگ جهانی اول در زمان اشغال ایران به دست قوای بیگانه روس و انگلیس رخ داد را روایت میکند...
کارگردان: بهروز شعیبی
رای کاربر: 8
شیوا سرپرست خانوادهای است و با تلاش و کوشش سعی کرده زندگی خوب و آبرومندانهای برای خود و تنها پسرش فراهم کند. با رسیدن نامهای زندگی آنها دچار تحول میشود و در مسیری جدید قرار میگیرد.
کارگردان: محمدحسین لطیفی
رای کاربر: 8
یک مرد جوان خرمشهری در سال 1359 برای اینکه خواهرش بهدست عراقیها نیفتد چالهای در باغچه خانهشان حفر و او را در این چاله پنهان میکند تا به طور موقت از گزند عراقیها که خانه را محاصره کردهاند در امان بماند.