تو اتاقى را كه من در آن مينويسم،خوب مى شناسى .تو به اين اتاق مى آمدى و چرك نويس هاى مرا مى خواندى.من دوست داشتم آنچه را كه قابل نشان دادن نيست به تو نشان دهم:آشفتگى نوشته ها را ، بى نظمى شان را به هنگام تولد.من كاغذ سفيد را به سمت چهره ى تو مى گرفتم تا حداكثر روشنايى ممكن را به چنگ آورم.تو،اين اتاق،اين دفتر كار را خوب مى شناسى (از متن كتاب"فراتر از بودن") نويسنده(كريستين بوبن)
سحر جعفری‌جوزانی | تو اتاقى را كه من در آن مينويسم،خوب مى شناسى .تو به اين اتاق مى آمدى و چرك نويس هاى مرا مى خواندى.م...
1،537
1396/09/22