به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: وحید موسائیان
رای کاربر: 6
یک معلم جوان روزی از مراسم شاهنامه خوانی به روستایی وارد میشود و در آشنایی او با اهالی روستا، به عشق دختر جوانی بهنام گلبانو به چوپانی پیمیبرد
کارگردان: علیرضا حسینی موسوی
رای کاربر: 6
داستان سورئال نقاشی که به خاطر نقاشی گلی بر تابلو دچار مشکل می شود...
کارگردان: محمدعلی سجادی
رای کاربر: 6
اثیری شرح کشاکش ماجرایی است که در شب عروسی سمندر و خورشید بهدنبال یک سری اتفاقات بهوقوع میپیوندد و...
کارگردان: ناصر رفایی
رای کاربر: 6
تعدادی جوان در مرحله انتخاب قرار میگیرند.آنها باید از گذر در این مرحله ن به گزینش و آزمونهایی هند که در نهایت هریک از آنها ا توجه به بافت اجتماعی-طبقاتی طرز فکر خود امتحان پس میدهند.
کارگردان: داریوش مهرجویی
رای کاربر: 6
سرنوشت سه دختر ایلامی در فیلم به تصویر کشیده شده است؛ مدینه که قالیباف است و به دست برادر و دوست برادرش کشته میشود به جرم این که با سربازی که سفارش دهنده فرش به او بوده در شهر دیده شده است.
کارگردان: حمیدرضا محسنی
رای کاربر: 6
جوانی که بهدلیل مشکلات مالی ازدواجش بههم خورده جریان یک گروگانگیری به طور اتفاقی صاحب یک ساک پر از پول میشود و به همراه جوانی کر و لال فرار میکند.
کارگردان: بهمن فرمانآرا
رای کاربر: 6
به همجواری نزدیک مرگ و زندگی و سیر درونی شخصیتی دچار بحران روحی می پردازد. دکتر سپیدبخت از همان ابتدا به عنوان پزشکی معرفی می شود که احساس می کند حالش خوب نیست و به گونه ای بی انگیزه روز را می گذراند.
کارگردان: ایرج طهماسب
رای کاربر: 6
ازدواج پردردسر یک دختر شیرینیفروش و یک پسر ساده است که بهدلیل مخالفت شدید پدر پسر و مادر دختر ازدواجشان ۲۰ سال به تاخیر میافتد.
کارگردان: محمدعلی سجادی
رای کاربر: 6
رسول، کارمند بانک، با زنی به نام بتول و پسرش تصادف می کند و وقتی آنها را به بیمارستان می رساند متوجه می شود که زن دچار فراموشی شده. زهره همسر رسول، به بیمارستان می آید و از زن مراقبت می کند. زهره و بتول با هم صمیمی می شوند و چون بتول کسی را ندارد او را به خانه رسول می برند.
کارگردان: وحید نصیریان
رای کاربر: 6
انیمیشنی کوتاه درباره محوه پیشرفت انسان و چگونگی رسیدنش به جهان مدرن امروز اطرافش...
کارگردان: محمدرضا زهتابی
رای کاربر: 6
غزل و داریوش به هم علاقهمندند، اما خانواده غزل با ازدواج آن دو مخالف است. وقتی غزل را به خاطر رابطه با داریوش از دانشگاه اخراج میکنند، او از داریوش میخواهد تا تکلیفش را روشن کند.