به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: محمود معظمی
رای کاربر: 2
روایت این اثر، داستانی از یک عشق، دیرینه و اتفاقات کهنه است که با برگشت نازلی به خانه باغ پدری اش، دوباره دستخوش تازه کردن عشق قدیمی اش و اتفاقاتی نو می شود.
کارگردان: بهمن گودرزی
رای کاربر: 2
یکی میگفت توی دنیا دو دسته آدم وجود داره. عدهای که پاشون رو میذارن جایی که باید بذارن و عدهای پاشونو میذارن رو شونه بقیه... ماها جزو دسته اولیم، واسه همینه که خیلی باحالیم ...
کارگردان: افشین محمودی
رای کاربر: 2
آغاز جنگ همراه می شود با تولد دختر بچه ای که در هنگام فوت کردن کیک تولد، بمب بر سرش می بارد و پدر و مادرش را از دست می دهد. او قلندر وار سر می تراشد و هویت عوض می کند اما تحمل مسایل جنگ زدگی از او خانمی می سازد کامل، بزرگ و ماندنی.
کارگردان: حسین قناعت
رای کاربر: 2
این فیلم با مخاطب قرار دادن خانوادههای ایرانی به خصوص دانش آموزان و نوجوانان تلاش دارد تا فرهنگ حمایت از کالای ایرانی را به آنان آموزش دهد.
کارگردان: افسانه ماهیان
رای کاربر: 2
پشت صحنه تئاتر هم هوایی - جهانی که «هم هوایی» خلق می کند، لبریز از خاطره ها و نام ها است، امیدهایی که بر باد می روند و عشق هایی که همچنان زنده می مانند و هر سال نو می شوند.عشق هایی که گاه فراتر از یک یادگار مشترک به خاطره جمعی یک ملت بدل می شوند
کارگردان: میترا تبریزیان
رای کاربر: 2
داستان فیلم «غلام» در لندن در سال ۲۰۱۱ میلادی روی میدهد و دربارهٔ یک راننده تاکسی ایرانی به نام غلام (شهاب حسینی)، است که شبها کار میکند و هیچ علاقهای به صحبت دربارهٔ گذشتهاش ندارد. غلام با آنکه دو شغل دارد ولی نشان داده میشود که علاقهای به پول و مادیات ندارد. او با آنکه رابطه خوبی با داییاش...
کارگردان: کاظم راستگفتار
رای کاربر: 2
این فیلم داستان زندگی جوانی است که با نام مستعار آشوب در کافههای لالهزار خوانندگی میکند. آشوبهای تاریخی و واقعی دهه ۱۳۲۰ باعث به وجود آمدن اتفاقاتی در زندگی آشوب میشود.
کارگردان: محمد رسولاف
رای کاربر: 2
داستان فیلم دربارهی مردی به نام رضا است که برای اداره مزرعه خود، در زنجیره روابط فاسد محلی گرفتار شده است.
کارگردان: فرحناز شریفی
رای کاربر: 2
مستند «ناپدید»، روایتی تجربی از آگهی گمشدگان در روزنامهها است...
کارگردان: مهرداد فرید
رای کاربر: 2
روایت جیببری است که با زدن جیب زائران در حرم امام رضا روزگار میگذراند اما پس از چندی از کرده خود پشیمان میشود. برخلاف انتظار، این داستان ماهیت طنز ندارد. ده کاراکتر اصلی در داستان وجود دارد که با توجه به نوع داستان، همگی بار قصه را به دوش میکشند و در پیشبرد آن سهیم هستند.