به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: داوود فتحعلیبیگی
رای کاربر: 2
نمایش عروسی ننه غلامحسین تجربه ای است در زمینه هنرهای سنتی مثل سیاه بازی و روحوضی. این نمایش حکایت کسانی است که به طمع مادیات و کسب نفع دنیوی برای انجام هرکاری حاضرند؛ حتی ازدواج اجباری دخترشان با هر کسی! اما شخصیت این نمایش...
کارگردان: سیامک اعتمادی
رای کاربر: 2
«حاج محسن»، قهرمان سابق تیم کشتی و مدیر و مربی باشگاه پولاد، با شور و شوق به تعلیم کشتی گیران جوان مشغول است. همسر «محسن» فوت می کند و او بر اثر ضربه ی روحی دچار یأس و سرخوردگی می شود. «محسن» از کارش باز می ماند و باشگاه در شرف تعطیل شدن قرار می گیرد. در موقعیتی که اعضای باشگاه متفرق می شوند آقا «جم...
کارگردان: رخشان بنیاعتماد
رای کاربر: 2
«عادل» از نوجوانی به همراه «آفاق» از طریق سرقتهای کوچک زندگی میکند و با ورود «نرگس» ارتباط در حال گسستن آندو سستتر میشود. تا اینکه...
کارگردان: یدالله نوعصری
رای کاربر: 2
با شروع فصل پنبهچینی اهالی یکی از روستاهای شمال شرقی، برای یک کوچ دستهجمعی و کار در مزارع پنبه آماده میشوند. پنبهچینی در آغاز فصل سرما آغاز میشود و اهالی هر روستا تلاش میکنند زودتر از دیگران به مزارع پنبه برسند تا مزرعهی بهتری برای کار پیدا کنند. همهساله «قوجاحسن»، روستایی پیر و سالخورده، رس...
کارگردان: مسعود کرامتی
رای کاربر: 2
نوجوان گوشهگیری به نام یحیی که لای انگشتان دستش دارای پره است، در قبال کمکهایی که به تیمور میکند، از او دستمزد میگیرد. تیمور که به کار ماهیگیری و شکار مشغول است، گهگاه به کارهای خلافی نیز دست میزند. در جریان یک عروسی، معلوم میشود پیراهنی که بر تن مادر یحیی است جزو اجناسی است که از یک مغازه در ...
کارگردان: امیر توسل
رای کاربر: 2
«هادی» مخترع نوجوانی است که به علت عدم درک تواناییهایش، توسط یکی از معلمین، از مدرسه اخراج میشود. در منزل نیز به همین علت مشکلاتی با پدرش دارد؛ تا اینکه یک روز با به پرواز درآوردن هواپیمای مدل، بر فراز مدرسه، ناخواسته توجه مدیر جدید مدرسه را جلب میکند. مدیر با اعتقاد به پرورش نبوغ جوانان، سعی می...
رای کاربر: 2
در اواخر دورهی قاجار «ماژور دادخان» فرماندهی قزاق، خسته از ظلم دوران، چون یک تبعیدی، در راهدارخانهای پرتافتاده، مشغول خدمت است. «ماژور» برای دستگیری «ماشاءالله»، یاغی منطقه، دامی پهن میکند و پس از دستگیری او با طعمه قراردادن ایلیاتی بیگناهی که زندانی اوست، «ماشاءالله» را روانهی قرقخانه میک...