به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: شاهد احمدلو
رای کاربر: 6
پیرزنی تنها که بچه هایش ولش کرده اند تصمیم به کمک به تیم فوتبال بچه های محل میگیرد...
کارگردان: کاظم معصومی
رای کاربر: 6
مهندس زرین که در کارخانه پارس الکتریک با ساخت قطعات داخلی در جهت خودکفایی کشور می کوشد، با قاچاقچیان ارز که صادرات محصولات شرکت و واردات قطعات مورد نیاز را نیز تحت تأثیر قرار داده اند درمی افتد. قاچاقچیان سه تن از همکاران مهندس زرین را ترور می کنند...
کارگردان: رامین بحرانی
رای کاربر: 6
جوانی بهنام کاوه که مقیم آمریکاست به ایران میآید و با یک کوله پشتی و یک کلید قدیمی زنگ زده در دستش، جادههای جنوبی ایران را در پی یافتن خانهی کودکی پدرش که به تازگی درگذشته، طی میکند. او با عبدالرضا که در کنار جاده مشغول تعمیر کامیون خرابش است آشنا میشود. کاوه که با زبان فارسی دست و پا شکستهای...
کارگردان: محمدعلی باشهآهنگر
رای کاربر: 6
راحیل که نگران حال نامزدش علی است، بیخبر نزد علی به جبهه میرود…
کارگردان: بیژن میرباقری
رای کاربر: 6
قصه دو خواهر که یکی سعی می کند به دیگری که شوهری در بند اسارت دارد امید به زندگی بدهد...
کارگردان: داریوش یاری
رای کاربر: 6
زنی پا به سن گذاشته پس از سال ها خاطرات و زندگیش را مرور می کند و سعی دارد از میان غبار سالیان بدنبال والدینش بگردد...
کارگردان: علی حاتمی
رای کاربر: 6
سالهای قبل از 1320 است وآتاتورک در ترکیه سرشماری انجام داده،رضاخان هم تصمیم میگیرد همین کار را در ایران انجام دهد.برای آنکه سرشماری دقیق صورت گیرد هیچ کس نباید از خانهاش خارج شود. تعدادی از نظمیهچیها از این فرصت استفاده کرده و دست به سرقت از یک جواهر فروشی میزنند اما یکی از جواهرات سرقتی مربوط...
کارگردان: نقی نعمتی
رای کاربر: 6
راننده کامیونی که در میان برف گیر می کند و به نحوی خود را نجات دهد...
کارگردان: مریم شهریار
رای کاربر: 6
تارهای سیاه و بلند موهای امانگل روی زمین افتاد و باد آنها را برد.پدرش موهای او را تراشید و او را مثل یک پسر لباس پوشاند تا بتواند او را برای کار در یک کارگاه قالی بافی در جایی دور بفرستد. امانگل به امید آنکه پول به دست آورده از کارش، برای خانواده اش فرستاده میشود کار خود را شروع کرد. در این میان دخ...
کارگردان: حسن نقاشی
رای کاربر: 6
داستان زندگی کودکان ده و گره خوردن این دوستی ها با افسانه ای محلی و قدیمی...
کارگردان: هادی صابر
رای کاربر: 6
ممد آبی پسر یک روزنامه فروش که علاقه زیادی به فوتبال دارد، علیرغم مخالفتهای شدید پدرش (تیمور خان)، به همراه جوانی به نام مسلم که فروشندهای دوره گرد است، به دیدن مسابقات فوتبال میرود