حواشی «اسدالله یکتا» (10 حاشیه)

«اسدالله یکتا»، از ورودش به عرصه بازیگری گفت:
«سال‌ها پیش یعنی در دوران کودکی به همراه خانواده ام از شهرستان ساوه به تهران مهاجرت کردیم. در آن زمان در کنار عموی خود مشغول به بنایی شدم. چندی با همین منوال روزگار می‌گذشت تا روزی عموی خود را از دست دادم. آن روز بسیار تلخ گذشت. بعدازظهر، از سر بی‌حوصلگی و برای تغییر احوالم بی هدف مشغول قدم زدن در خیابان های تهران شدم که به خیابان لاله زار رسیدم. تئاتری توجهم را جلب کرد بدون هیچ پیش‌زمینه ذهنی تصمیم به دیدنش گرفتم. پس از اجرا، بازیگر اصلی تئاتر به نام «اکبر عبدی»؛ با اکبر عبدی معروف اشتباه نشود من را صدا زد و گفت که به بازیگری با ظاهر تو احتیاج داریم. بسیار تعجب کردم و گفتم که من هیچ سررشته‌ای از بازیگری ندارم اما او گفت با تمرین خواهی آموخت. در نهایت برای تجربه ای جدید ایفای نقش را پذیرفتم. چند روزی از اجرای اصلی نگذشته بود که فردی پس از اجرا پیشنهاد بازی در فیلم سینمایی مرحوم «صابر رهبر»، به نام «مراد و لاله» را به من داد. آن فیلم اولین تجربه سینمایی من و آغاز چند دهه فعالیت بازیگری بود.»
«اسدالله یکتا»، گفت:
«مدت‌هاست که حال خوبی ندارم به طوری که بعد از عید نوروز پایم را از خانه بیرون نگذاشتم.»
وی افزود:
«به دلیل بالا بودن قندم و عدم رعایت که باید همیشه حواسم به آن باشد‌، طرف چپ بدنم از کار افتاد و به بیمارستان 15 خرداد منتقل شدم و طی پنج روز تحت نظر بودم.»
«اسدالله یکتا»، ظهر جمعه نوزدهم آذر 1395 به همراه همسر خود به نجف و کربلا مشرف شد.
«اسدالله یکتا»، بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون میهمان «رضا رشیدپور»، مجری برنامه «حالا خورشید» بوده است و در این برنامه از زیارت بارگاه امام علی(ع) و امام حسین (ع) به عنوان تنها آرزوی خود و همسرش یاد کرده است.
پس از پایان این برنامه، مرکز ارتباطات مردمی ریاست‌جمهوری برای پوشاندن جامه عمل به خواسته‌ وی، مقدمات سفر را مهیا کرده است.
«سید رضا اورنگ»، در مقاله‌ای در سایت خبرگزاری نوشت:
« «اسدالله یکتا» مدت‌هاست در وضعیت خوبی به سر نمی‌برد، اکنون که بختک بیماری به جانش افتاده. حال و روزش به مراتب بدتر است. آقایان مسوول و هنرمند، خانم‌های اهل هنر، چرا به دیدار اسدالله یکتا نرفته و نمی‌روید؟ مگر او هنرپیشه نیست؟ چرا دست یاری به سویش دراز نمی‌کنید؟ چرا حالی از اوضاع بی‌حالش نمی‌پرسید؟ خدا را خوش نمی‌آید این همه بین بازیگران و دیگر هنرمندان تبعیض روا دارید!»
«اسدالله یکتا»، از بیماری دیابت رنج می‌برد و به گفته خودش:
«مدام دلشوره دارد و نگران آینده‌اش است و حال خوشی ندارد.»
«اسدالله یکتا»، در میدان هفت تیر تهران سیگار فروشی می‌کرد. وی گفت تا زمانی که «فردین» زنده بود از وی حمایت مالی می‌کرد.
«اسدالله یکتا»، در بخش‌هایی از گفت و گو با «مهرشاد ایمانی» که در تاریخ ۱۲ اردیبهشت 1395 در روزنامه قانون به چاپ رسید گفته بود:
«من احتیاج به ترحم و کمک مالی ندارم و به هیچ صورت در جریان کمپینی که برای حمایت مالی از من تشکیل شد، نبودم. من توقع دارم که کسی در خانه‌ام را بزند و بگوید چرا کم‌کار شده‌ای و به صراحت می‌گویم که از ۹۹ درصد مسوولان دلگیرم. قطعاً وزیر ارشاد می‌داند که اسدالله یکتایی در سینما هست. فردی برای خرید یک نقش، حدود ۲۲ میلیون تومان به «ایرج قادری» داده بود. باندبازی‌ها و رابطه‌ها چون «ماری گلوی» سینمای ایران را می‌فشرد. هیچ وقت کمک مالی آقای «فردین» را نپذیرفتم. هنوز هم عکس تقویم روی دیوار خانه‌ام، تصویر آقای فردین است تا روزها را به یاد او سر کنم. حاضرم در خیابان‌های کشورم دست‌فروشی کنم اما کشورم را ترک نکنم. «گرجی» با مظلومیت و در انزوا جان سپرد. «پوری بنایی» یک خانم بود، خانم به معنای واقعی، یک زن عفیف و هنرمند. آن‌هایی که امروز صدایم را نشنیدند، فردا زیر تابوتم را نگیرند و حرف آخرم را با صدای بلند می‌زنم که ای آقایان ای مسوولان اسدالله یکتا کار می‌خواهد، فقط کار.»
«اسدالله یکتا»، در سال ۱۳۸۹ در جشن «بچه‌های دیروز» با تجلیل از هنرمندان حوزه کودک و نوجوان، از وی تقدیر شد و تندیس قدردانی، توسط «داود رشیدی» به وی اهدا شد.
از «اسدالله یکتا»، در اولین دوره جشن منتقدان در سال ۱۳۸۵ تقدیر شد. که البته به دلیل بیماری نتوانسته بود در این مراسم حاضر شود.