معمولاً يا ديدارى با هـوشنگ گلمكانى در دفترش داشتم يا دوستان منتقدم پوريا ذوالفقارى، آرامه اعتمادى، دامون قنبرزاده و شاهـين شجرى كهـن را در تحريريه ملاقات ميكردم و يا مصاحبه اى در كار بود ، بيشتر با نيما عباسى زاده كه به اتاق كنفرانس ميرفتم و ديدار با مسعود مهـرابى در دفتر ماهـنامه فيلم ، معمولاً از لاى در اتاقش صورت ميگرفت كه براى هـم دستى تكان ميداديم و يكى دوباره هـم وارد اتاقش شدم تا از نزديك ، احوالپرسى كرده باشم. چند بارى مفصل تر تلفنى صحبت كرده بوديم، پيگير بود تا نسخه خوبى از پوستر فيلم "صداهـا" كار ابراهـيم حقيقى را براى چاپ در كتابش ، "پوسترهـاى فيلم" ، بدست بياورد (خيلى اين پوستر را دوسِت داشت) و يكبار هـم تماس گرفت و از من ، اصل نامه اى كه مسئول انتخاب فيلم كارلووى وارى، درباره "شب هـاى روشن" نوشته بود و فراستى در يك برنامه تلويزيونى به آن اشاره اى كرده بود را درخواست كرد . ميگفت تا نامه را نبينيد ، باور نميكند. پس چندان او را از نزديك نميشناختم كه بتوانم يادداشتى شخصى تر برايش بنويسم ، اما اين را ميدانم كه گذشته از فعاليتش بعنوان نويسنده و منتقد ، او مدير مسئول ماهـنامه اى بود كه نزديك يه چهـل سال سر وقت ، گاهـى با يكى دو روز اينطرف و آنطرف منتشر شد و اين اصلاً كم نيست. درگذشتش را به هـمكارانش در ماهـنامه فيلم ، منتقدين سينمائى ، روزنامه نگاران و جامعه سينماى ايران تسليت ميگويم.
فرزاد مؤتمن | معمولاً يا ديدارى با هـوشنگ گلمكانى در دفترش  داشتم يا دوستان منتقدم پوريا ذوالفقارى، آرامه اعتمادى...
19
1399/06/10