درد زادن امانم را بریده است. هر صبح عشق در دلم نطفه ی شدن می کارد و به همه ی جانم رنگ می پاشد و نور. شب، اما وقت زادن همان هنگام که دنیای بدون تو شبیه تلویزیون کودکی هایم سیاه و سفید می شود دردم می گیرد. دلم پیچ می خورد، سرشار می شوم از دلشوره هوری پایین می ریزم. اوقاتی که هستی اما باردار بودنم را فراموش می کنم راستی می دانستی آل بیشتر از یک جن ترسناک که ساحتی فیزیکی داشته باشد یک نگرانی ذهنی ست! آل رفتنت را بگو رهایم کند؛ آل نبودنت را آل بارداریم فقط از بودن توست که می ترسد ای بسم اللهِ جن های بارداریم بیا که آمدنت آنی ست از آناتِ بامداد! (اصل متن بلندتر است) عكس مربوط به پشت صحنه فيلم تازه ام #دعوت_به_تماشاي_دوزخ است By @sarah__saghafi پي نوشت: در خرافات ما ايراني ها افسانه هاي زيادي هست از "آل" كه زنان باردار را مي ترساند و جفت جنين را مي ربايد و خلاصه زائو ترسان است و ماجراهاي مفصل دارد... #از_دري_وري_هاي_خودم #از_دری_وری_های_خودم
محمدعلی شعبانی | درد زادن امانم را بریده است.
هر صبح عشق در دلم نطفه ی شدن می کارد
و به همه ی جانم رنگ می پاشد و نور...
11
1399/07/22