"خداداد" به دلیل تنگدستی نمی تواند با دختر محبوبش ازدواج کند به همین جهت به تهران میرود تا پولی به دست آورد.در تهران،به جهت شباهت فوق العاده ی خداداد با رئیس یک باند تبهکار،اشتباهاٌ به جای او قرار می گیرد.در همین احوال به رقاصه ی کاباره و دختری از گروه به او توجه پیدا می کند.پس از ماجراهایی که دامنه اش به دهکدهی زادگاه خداداد کشیده میشود،واقعیت روشن شده و تبهکاران گرفتار میشوند.