یک زن و شوهر آسیایی ثروتمند - او چینی، او ژاپنی - برای مهمانی می رسد در Paper Moon Bay، یک شهر جدا شده در ساحل غربی کانادا. آنها ازدواج عاطفی دور هستند، به علت بخش بزرگی از خشونت مزمن او که او آگاه است. او برای کشتن حاملگی عاطفی در زندگی خود، کایکو هانادا، از طریق اریگامی مراقبه می کند. این حواس احساسی هنگامی که او را در شهر رها می کند، تقویت می شود، به خصوص به خاطر اینکه زندگی در Paper Moon Bay در همه ابعاد کاملا بیگانه است. کیکو می خواهد خودش را ترک کند تا به خواسته های توکیو و شبکه پشتیبانیش بازگردد اما متوجه می شود که رفتن به اندازه کافی آسان نیست. او توجه بسیاری از شهرها را جلب می کند که تنها به عنوان خارجی که نمی فهمند را مشاهده می کنند. اما ون استاب، مامور پلیس محلی، یکی از افرادی است که او را به عنوان یک پاسخ موقت به مشکلات خود میبیند. او همچنین در حال ازدواج ناعادلانه با لوسی استاب است که مشکلاتشان عمدتا در رابطه با زندگی جنسی آنهاست. Vern یک رابطه جنسی با کیکو را آغاز می کند تا آن حاملگی را در زندگی اش پر کند. یکی دیگر از افرادی که به کیکو جذب شده است، هارت ترنر، 19 ساله است که بیشتر از هر چیزی برای فرار از زندگی سرکوبگر در مقاله خلیج کاغذ، به ویژه در از بین بردن از پدر ماهیگیر خود، بیل ترنر، می خواهد. ارتباط کیکو با هارت، بر اساس نیاز او به یک دوست واقعی، یک احساس عاطفی است، اگر چه او دوست دارد که خیلی بیشتر باشد.