بدال (بابی دئول) قربانی شورش سال 1984 است که توسط یک تروریست (اشیش Vidyarthi) به ارمغان آورده است. Badal با هدف تنها از بین بردن پلیس پلیس Rana (Ashutosh رانا) در حال حاضر DGP زندگی می کند. رانا مسئول آزار و اذیت های بی رحمانه و قتل افراد بی گناه در روستاهای پنجاب بود. از جمله تمام خانواده Badal است. یک افسر پلیس صادق (امریش پوری) و خانواده اش پناهگاه جوانان بدل را در اختیار دارد که در آن عاشق رانی مورجی می شود. هدف بدل برای کشتن افسر پلیس خائنانه که والدین و خواهرش را دوست داشت، کشته شده است. پس از چند پیچ و تاب و چرخش او با جی سینگ روان خائنانه که اکنون به DIG تبدیل شده است، ملاقات می کند. چگونه قهرمان انتقام خود را انجام می دهد بقیه داستان را تشکیل می دهد؟