"حیدر" پس از بازگشت از خدمت وظیفه سعی میکند نظر موافق "افراسیاب" مالک ده را برای احداث مدرسه و درمانگاه جلب کند و چون موفق نمیشود مسابقهای ترتیب میدهد و از عواید آن ساختمان مدرسه و درمانگاه را آغاز میکند.او با کارشکنیهای پی در پی عمال افراسیاب روبرو میشود، از جمله "هاشم" پیشکار افراسیاب که پول جمع آوری شده را سرقت میکند.سرانجام با همکاری دسته جمعی اهالی پولها پیدا شده و سرانجام درمانگاه و مدرسه ساخته میشود.