در دهه 1920، پرونس مگنت برای مهاجرانی است که به دنبال کار در معادن یا کشاورزی هستند. بسیاری از مردم محلی با هم مخلوط میشوند و به طور دائم سکونت می کنند - مثل تونی، ایتالیایی که با ماری، یک زن فرانسوی، نقل مکان کرده است. حتی یک موجود منظم، از خستگی، دوستی، عشق و یا خصومت مصون نیست، و تونی در شبکه ای از روابط فزاینده پرشور درگیر می شود. از آنجا که بهترین فرشته ی فرناند است، اما همچنین آلبرت، کارشناسی ارشد غول پیکر او؛ سباستین، یک دهقان پایدار اسپانیایی است، اما همچنین گابی، نسب جوان خردسالش؛ ماری وجود دارد، اما همچنین Josefa وجود دارد.