اولا جایزه بافتا برده و 4 از 5 امتیاز Imdb دوما موضوعش اینه که دختره از دست گریه های برادرش عصبانی شده و دعا کرده که دیگه بره و برنگرده رهبر اجنه که نقشش را دیوید بوئی بازی میکنه بخاطر ادب کردن دختره بچه را میبره به دنیای اجنه بعد دختره سارا بخاطر برگرداندن برادرش وارد سرزمین اون ها که هزار تو بوده میشه البته بیشتر شبیه پله هایی بود که وقتی میرفتی پایین بجایش سر از نقطه دیگه در میاوردی دختره چند بار دنبال برادرش که مدام داشت در پله ها چهار دست و پا راه میرفت دوید ولی هر بار نمیرسید بهش و دیگه آخرش وقتی دید برادرش کف حیاط نشسته است دست از جان خودش برداشت و به پایین پرید که برادرش را نجات بده بعد یک هو خودش و برادرش را در داخل خانه خودشان دید و اون رییس اجنه هم به شکل یک جغد سفید از بیرون به داخل نگاه میکرد و اجنه هم از داخل کمد دختره اومدند داخل اتاق . البته معلوم نشد آخرش دختره واقعا داخل خانه خودشان اومده و یا توی دنیای اجنه رفته در داخل یک خانه شبیه خانه خودشان ترجمه متن فیلم در سایت IMDB : سارا توسط پدرش و نامادریاش مجبور میشود تا از برادر ناتنیاش، توبی، در حالی که آنها بیرون هستند، از بچهها نگهداری کند. او از گریه دست نمی کشد و او آرزو می کند که او را ببرند. او به طور ناگهانی گریه نمی کند و وقتی در گهواره اش به دنبال او می گردد، متوجه می شود که آرزویش برآورده شده است و پادشاه گابلین جارت او را به قلعه خود در شهر گابلین در میان هزارتو برده است. سارا توبه می کند و از یارت می خواهد که او را پس بدهد، اما جارت به او می گوید که باید قبل از نیمه شب او را نجات دهد. به زودی او با چند متحد متحد می شود. آیا آنها به موقع توبی را نجات خواهند داد؟