هزارتو

‏هزارتو‏ (1986)
‏Labyrinth‏

7.2
رای شما:
0/10
بر اساس رای 8 کاربر
101 دقیقه
ماجراجویی, خانوادگی, فانتزی, موزیکال
اکران شده در 1365/04/06

خلاصه داستان فیلم سینمایی هزارتو
پدر و نامادري دختر نوجواني به نام «سارا» (کانلي)، او را در خانه گذاشته اند تا از برادر نوزادش «توبي» (فراود) مراقبت کند. گروهي جن با استفاده از اين فرصت، «توبي» را مي ربايند، و سر دسته شان، «جارت» (بويي)، به «سارا» مي گويد که فقط سيزده ساعت فرصت دارد تا از هزار تويي که به شهر اجنه مي رسد، بگذرد اگر موفق نشود، برادرش هم جن خواهد شد.

حواشی فیلم هزارتو (0 حاشیه)
سوتی های فیلم هزارتو (0 سوتی)
دیالوگ های فیلم هزارتو (0 دیالوگ)
سوالات نظرسنجی ( 8 سوال)

فیلم ارزش یک بار دیدن را دارد؟


فیلم از لحاظ فنی و هنری باکیفیت ساخته شده است؟


تیم بازیگران، نقش‌ها را خوب بازی کردند؟


داستان و ساختار فیلم غیرتکراری و جدید بود؟


حرف و پیام فیلم، مفید و ارزشمند هست؟


بعد از پایان فیلم به آن فکر می‌کردید؟


فضای فیلم با فرهنگ خانواده شما سازگار است؟


فضای فیلم مناسب کودکان است؟

نظر خود را ثبت کنید
ارزیابی مردم از فیلم هزارتو (از مجموع 1 رای)

ارزش تماشا
5
خوش ساخت
5
بازیگری
5
خلاقانه
5
محتوای مناسب
5
تفکربرانگیز
5
مناسب خانواده‌
5
مناسب کودکان
0
رای شما:
0/10
حداقل کارکتر بررسی: 0 /60
بررسی‌های مردم درباره فیلم هزارتو (2 بررسی)
نازی نازی
اولا جایزه بافتا برده و 4 از 5 امتیاز Imdb
دوما موضوعش اینه که دختره از دست گریه های برادرش عصبانی شده و دعا کرده که دیگه بره و برنگرده رهبر اجنه که نقشش را دیوید بوئی بازی میکنه بخاطر ادب کردن دختره بچه را میبره به دنیای اجنه بعد دختره سارا بخاطر برگرداندن برادرش وارد سرزمین اون ها که هزار تو بوده میشه البته بیشتر شبیه پله هایی بود که وقتی میرفتی پایین بجایش سر از نقطه دیگه در میاوردی دختره چند بار دنبال برادرش که مدام داشت در پله ها چهار دست و پا راه میرفت دوید ولی هر بار نمیرسید بهش و دیگه آخرش وقتی دید برادرش کف حیاط نشسته است دست از جان خودش برداشت و به پایین پرید که برادرش را نجات بده بعد یک هو خودش و برادرش را در داخل خانه خودشان دید و اون رییس اجنه هم به شکل یک جغد سفید از بیرون به داخل نگاه میکرد و اجنه هم از داخل کمد دختره اومدند داخل اتاق . البته معلوم نشد آخرش دختره واقعا داخل خانه خودشان اومده و یا توی دنیای اجنه رفته در داخل یک خانه شبیه خانه خودشان
ترجمه متن فیلم در سایت IMDB :
سارا توسط پدرش و نامادری‌اش مجبور می‌شود تا از برادر ناتنی‌اش، توبی، در حالی که آنها بیرون هستند، از بچه‌ها نگهداری کند. او از گریه دست نمی کشد و او آرزو می کند که او را ببرند. او به طور ناگهانی گریه نمی کند و وقتی در گهواره اش به دنبال او می گردد، متوجه می شود که آرزویش برآورده شده است و پادشاه گابلین جارت او را به قلعه خود در شهر گابلین در میان هزارتو برده است. سارا توبه می کند و از یارت می خواهد که او را پس بدهد، اما جارت به او می گوید که باید قبل از نیمه شب او را نجات دهد. به زودی او با چند متحد متحد می شود. آیا آنها به موقع توبی را نجات خواهند داد؟
0 لایک
0 نظر
9 ماه و 3 هفته پیش
مهشاد
عالیه من کوچیک بودم هروز می نشستم می دیدم
1 لایک
0 نظر
1396/02/02