به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: حسین مختاری
رای کاربر: 8
در یک روز طوفانی، وضع حمل همسر «ساقی» نزدیک شده و او به دنبال دکتر از خانه خارج میشود. وقتی به بیمارستان میرسد با تظاهرات مردم در زمان انقلاب اسلامی مواجه میشود. در درگیری «ساقی» نیز زخمی میشود؛ او را دستگیر میکنند و به پانزده سال زندان محکوم میشود. وقتی از زندان بیرون میآید...
کارگردان: نورالدین یادآور نیکروش
رای کاربر: 8
«کلنل پسیان» پس از تلاش در دفع فتنه متجاسرین و نیروهای بیگانه، برای ادامهی تحصیلات نظامی به خارج از کشور رفته و در آنجا آشنایی بیشتری با افکار نوین پیدا میکند. در بازگشت به ایران آرمانهایی را برای نجات وطن از چنگ تباهی در سر میپروراند. ولی در این مسیر «کلنل پسیان» در معرض انواع دسایس و توطئهها ...
کارگردان: محمدرضا اعلامی
رای کاربر: 8
دکتر «منوچهر متین» که در زمان دانشجویی درگیر مسائل سیاسی بوده، اینک پس از شکست در زندگی سیاسی و خانوادگی، در تنهایی به سر میبرد.همسرش او را رها کرده و پسرش با بیماری دست به گریبان است. وی با یکی از شاگردانش به نام «افسانه» که نمونهی خوبی و ایثار است آشنا میشود و به او محبتی برادرانه پیدا میکند. ...
کارگردان: رضا حیدرنژاد
رای کاربر: 8
«حشمتی» هنگام کندن چاه مجسمهای طلایی مییابد و به خیال اینکه دیگر مرد خوشبختی شده، آن را به آپارتمان محل سکونتش میبرد. با ورود مجسمه به آپارتمان، شخصیت ظاهری آدمها در هم میریزد و جدال سختی برای تصاحب مجسمه آغاز میشود.
کارگردان: مهدی صباغزاده
رای کاربر: 8
«یاراحمدی مطلق» کارآگاه جوان شهربانی بندر لنگه، هنگام انتقال تعدادی قوش به سازمان حفاظت از محیط زیست، در راه غافلگیر میشود و قوشها به سرقت میروند تا از مرز آبی به شیخنشینها برده شوند. کارآگاه، خود درصدد پیگیری موضوع برمیآید. با لنج مسافری به جزیرهی کیش میرود تا با کمک «ناخدا مرزوق» که سالها...
کارگردان: واروژ کریممسیحی
رای کاربر: 8
قصه در سالهای پیش از جنگ دوم جهانی در تهران میگذرد. داستان خواهر و برادری از خاندان قدیمی که مشترکاً توطئهای را بر اساس نمایشنامهای که برادر نوشته است طراحی میکنند. توطئه علیه زن برادرشان است که میراث خاندان را به ارث برده است...
کارگردان: رحمان رضایی
رای کاربر: 8
داستان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی اتفاق میافتد. «جمعه» پسرکی دوازده ساله است که در یکی از واحههای کویر مرکزی زندگی میکند. یک روز دایی او که سالهاست به شهر مهاجرت کرده به واحه بازمیگردد و برای «جمعه» سوغات عجیبی میآورد: صدفی که وقتی آن را در مقابل گوش میگیرند، صدای دریا از داخل آن شنیده میشو...