به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان: حسین قناعت
رای کاربر: 6
منلی 8 ساله، با پدر خود در تهران زندگی می کند. با توجه به برخی شواهد، وی مظنون می شود که پدرش می خواهد از یک زن که یک پسر 7 ساله دارد، ازدواج کند. او نمی توانست با آن برخورد کند، بنابراین تصمیم می گیرد با پسر زن صحبت کند. اما او با واقعیت ها و رویدادهای پیچیده مواجه خواهد شد.
کارگردان: افشین محمودی
رای کاربر: 6
آغاز جنگ همراه می شود با تولد دختر بچه ای که در هنگام فوت کردن کیک تولد، بمب بر سرش می بارد و پدر و مادرش را از دست می دهد. او قلندر وار سر می تراشد و هویت عوض می کند اما تحمل مسایل جنگ زدگی از او خانمی می سازد کامل، بزرگ و ماندنی.
کارگردان: عباس نظام دوست
رای کاربر: 6
چند دوست قدیمی یک شب در خانهی موروثی یکیشان جمع میشوند. با ورود مهمانان تازه وارد به جمع ماجراهای عجیبی رخ میدهد…
کارگردان: بهمن گودرزی
رای کاربر: 6
همیشه تو زندگیم دنبال یه پاس طلایی بودم ولی بهم پاس که ندادن هیچ، خودشون توپ رو کردن تو گل! اونا شدن غزال تیزپا، من شدم شیر، بی یال...
کارگردان: حسین قناعت
رای کاربر: 6
این فیلم با مخاطب قرار دادن خانوادههای ایرانی به خصوص دانش آموزان و نوجوانان تلاش دارد تا فرهنگ حمایت از کالای ایرانی را به آنان آموزش دهد.
کارگردان: کاظم راستگفتار
رای کاربر: 6
این فیلم داستان زندگی جوانی است که با نام مستعار آشوب در کافههای لالهزار خوانندگی میکند. آشوبهای تاریخی و واقعی دهه ۱۳۲۰ باعث به وجود آمدن اتفاقاتی در زندگی آشوب میشود.
کارگردان: حسین کندری
رای کاربر: 6
خیلی طول میکشه باور کنی که دیگه منو نمیبینی. شنیدی چی گفتم صحرا؟
کارگردان: مصطفی احمدی
رای کاربر: 6
دن کیشوت پس از فراغت از تدارک مقدمات کار، نخواست بیش از این در اجرای نقشه خویش درنگ کند.
کارگردان: حسین شهابی
رای کاربر: 6
کیوان کمالی به بیست سال حبس محکوم شده و بعد از تحمل ده سال حبس بطور مشروط از زندان آزاد میشود. پرهیز از وقوع هرگونه تخلف و جرم و نزاع و درگیری بزرگترین چالش پیش روی کیوان کمالی در مواجهه با جامعه لجام گسیخته است.
کارگردان: ابراهیم ایرج زاد
رای کاربر: 6
در این فیلم نهاد خانواده و مهاجرت از شهرستان به تهران و مشکلات و سختیهایی که این مسیر دارد، به تصویر کشیده شده است.
کارگردان: مرتضیعلی عباسمیرزایی
رای کاربر: 6
زهره در راه منزل احساس میکند کسی او را تعقیب میکند. او فرار کرده و همین عامل باعث میشود تا او در یک سانحهی تصادف فوت کند. پرویز (همسر زهره) بعد از 6 سال، برای اولین بار، با ضمانت رئیس زندان به مدت 72 ساعت به مرخصی میرود تا زهره را دفن کرده و در مراسمش شرکت کند. اما او دغدغهاش چیز دیگریست...