سه رنگ: آبی

‏سه رنگ: آبی‏ (1993)
‏Three Colors: Blue‏

6.4
رای شما:
0/10
بر اساس رای 8 کاربر
98 دقیقه
درام, موزیکال, معمایی, عاشقانه
اکران شده در 1372/06/17

خلاصه داستان فیلم سینمایی سه رنگ: آبی
آبی، نخستین قسمت از سه گانه ی رنگ های کیشلفسکی (Three Colors) داستان زنی است که پس از مرگ همسر و فرزندش با دنیایی تازه روبرو می شود، دنیایی پر از غم، اندوهی که با رنگ آبی در سراسر فیلم نمایش داده می شود. ژولی با بازی “ژولیت بینوش”، خانه ی قدیمی را می فروشد و به گوشه ای از شهر پناه می برد تا شاید این اندوه فراوان را فراموش کند. شوهر او که موسیقیدانی برجسته بوده است، پس از مرگ، دغدغه ی پایان رساندن آخرین ساخته اش را برای ژولی به جا می گذارد و ژولی که در سراسر فیلم سعی در فرار از خود و آن چه برایش پیش آمده دارد، باید با خود کنار بیاید، او باید تقدیر را بپذیرد و زندگی جدیدی بسازد…

حواشی فیلم سه رنگ: آبی (0 حاشیه)
سوتی های فیلم سه رنگ: آبی (0 سوتی)
دیالوگ های فیلم سه رنگ: آبی (0 دیالوگ)
سوالات نظرسنجی ( 8 سوال)

فیلم ارزش یک بار دیدن را دارد؟


فیلم از لحاظ فنی و هنری باکیفیت ساخته شده است؟


تیم بازیگران، نقش‌ها را خوب بازی کردند؟


داستان و ساختار فیلم غیرتکراری و جدید بود؟


حرف و پیام فیلم، مفید و ارزشمند هست؟


بعد از پایان فیلم به آن فکر می‌کردید؟


فضای فیلم با فرهنگ خانواده شما سازگار است؟


فضای فیلم مناسب کودکان است؟

نظر خود را ثبت کنید
ارزیابی مردم از فیلم سه رنگ: آبی (از مجموع 4 رای)

ارزش تماشا
8.8
خوش ساخت
8.8
بازیگری
8.8
خلاقانه
10
محتوای مناسب
10
تفکربرانگیز
10
مناسب خانواده‌
1.7
مناسب کودکان
1.7
رای شما:
0/10
حداقل کارکتر بررسی: 0 /60
بررسی‌های مردم درباره فیلم سه رنگ: آبی (1 بررسی)
حسین پروان
زیبایی شناسی+آزادی+موسیقی باشکوه+نمای درشت= رنگ آبی
   کریشتوف کیشلوفسکی کسی بود که هیچگاه از ساخته هایش راضی نبود،او فیلم هایی که می ساخت را احمقانه میدانست. حرفه ای که در آن قدم نهاده بود را شرم آور به جای می آورد.او کارگردان هایی مثل برگمان،تارکوفسکی،فلینی را دوست داشت اما همیشه میگفت که عقاید و جهان بینی اش را کافکا،کامو،داستایوفسکی و شکسپیر شکل داده اند،اما از همه این حرف ها بگذریم سه گانه رنگ های کیشلوفسکی همیشه در سینما ماندگار خواهند بود. فیلمسازی که پنج شاهکار را پشت سر هم ساخت(سریال ده فرمان،زندگی دوگانه ورونیکا و سه گانه رنگ ها.)
   سه گانه رنگ ها بر اساس رنگ های کشور فرانسه ساخته شده اند،آبی به معنای‌آزادی،سفید به معنای برابری و قرمز به معنای برادری و کیشلوفسکی از این رنگ ها هم در داستانش و هم در فضا سازی هایش استفاده کرده. همینطور که رنگ آبی رنگ افسرده و غم باریست فیلم هم از دیگر قسمت های این سه گانه تلخ و گزنده تر است و کیشلوفسکی هم هرچه دیده که آبی است در این فیلم گذاشته از استخر،آویز،پنجره گرفته تا آسمان که این یعنی یک  زیبا شناسی به‌معنای واقعی کلمه‌.فیلم نمایش  تک نفره ای است  از ژولیت بینوش(شاید بهترین بازیگر زن تاریخ سینما)در نقش ژولیت  که در نما های درشت  بسیار نفس گیر و چشم گیر ایفای نقش میکند.کیشلوفکسی از همیشه بیشتر حتا‌ در زندگی دوگانه ورونیکا به کنکاش درون آدم میپردازد و چنان تماشگر را با استفاده از نماهای شخصی مانند نمای نزدیک از چشم ژولیت با درونیات او انس میدهد که تماشگر به جادوی سینما کیشلوفسکی پی‌ میبرد. ژولیت کسی است که  بعد از مرگ پسر و همسرش که آهنگساز بزرگی است در تصادف رانندگی میخواهد بدون خاطره،رابطه عاشقانه و آرزو،آزادانه(که مفهوم رنگ آبی پرچم فرانسه در این اتفاق بیان شده است.)به زندگی ادامه دهد،اما نمی تواند اینگونه به زندگی اش ادامه دهد. الویه آهنگساز معروف‌ و عاشق ژولیت رد او را پیدا میکند،کسی که شاهد تصادفشان بوده او را پیدا میکند،موش ها در خونه اش لانه میکنند،همسایه فاحشه اش با او دوست میشود میگیرد. از اولین ارتباط های تردید آمیز او با مردم تا پیدا کردن عشق، او در آخر به آزادی میرسد.در آخر اشک های ژولیت بعد از بودن با الیویه نشانه ای از بازگشتی سست به‌زندگی (در اول فیلم خدمتکار گفته بود که او با این علت داشته گریه میکرده که ژولیت گریه نمیکرده.)اما معنی که او پشت شیشه در صحنه آخر قرار دارد این است که‌ هنوز تا پیش از آنکه کاملا به زندگی برگردد،راهی در پیش دارد.
   رنگ آبی مانند یک نقاشی که به آن رنگ آبی زده اند رنگش در درون حس میشود.موسیقی زبیگنیو پراپزنر که قطعا جز پنج موسیقی برتر سینما است به دل می نشیند. بازی ژولیت بینوش در تاریخ میماند،اما از همه مهم تر این کیشلوفسکی شاعر بصری سینماست که در یادها‌ با سه گانه اش، دوگانه اش و ده گانه اش میماند.
3 لایک
0 نظر
1398/06/27