نفیسه ترابنده: ”گشت 2″ تعدادی شخصیت جدید زن را نیز به داستان اضافه کرده است که بدون هیچگونه شخصیتپردازی و منطق روایی، حضور آنها صرفاً یک بهانه برای انجام شوخیهای سخیف جنسی در فیلم است و فقط آمدهاند تا مخاطب سینما را به هر روش ممکن بخندانند.
هنگامه ناهید: فیلم ما همه گناهکاریم پس از شش سال بر روی پردههای سینمای کشورمان رفتهاست. فیلمی که متاسفانه نتوانسته فرم را حفظ کند و محتوایش هم پر از شعار و کلیشه است.
علی فرقانی: فیلمساز ناگزیر به سمت شوخیهای معمولی و گاهی لودگی میرود. این وضعیت با همه اشفتگیهای خود نشاندهنده نوعی بلوغ در سطح کلان فرهنگ ارشاد است. حال میتوان به این نکته اندیشید که فیلم گشت ارشاد 1 ایا در شکلگیری این بلوغ نقش داشته است؟
علی منصوری: تیتراژی ساده و گرافیکی از چهرهی بازیگران با بکگراندی از ساختمانهای بلند و فضای شهری نشان از فیلمی در حال و هوای اکثر فیلمهای این روزهای سینمای ایران که طبقه متوسط را سوژهی داستانهای خود قرار میدهند، دارد.
افشین علیار: این فیلمها سلیقهی مخاطب را کاهش میدهند و چقدر خوب است که این فیلمها دیده نشوند زیرا در جامعهیی زندگی میکنیم که سینماگر فکر میکند فروش میلیاردی فیلمش یعنی رضایت مخاطب اما زمانی که تماشاگر بعد از دیدن این فیلمها از سالن خارج میشود قطعا فیلم را فراموش میکند و شاید به عنوان اعتراض دیگر دوست نداشته باشد فیلمی را در سالن سینما تماشا کند.
علی حاجی زاده: خوب، بد، جلف، به همانند فیلمهای کلاسیک، ابهاماتی را که در روایتِ داستانش مطرح کرده است ، پاسخ میدهد ، و حتی در صحنهی آخر فیلم ، از عنصر "اتفاق" که یکی از عناصر شاخص در فیلمهای پست مدرن است، استفاده کرده.
مدیسا مهراب پور: ثبت با سند برابر است» ساخته جدید بهمن گودرزی، یکی از فیلمهای جریان اصلی و بیبخار سینمای ایران است که این روزها شاهد نمایش آن در سالنهای سینما هستیم. اگر با بهمن گودرزی آشنا باشید و فیلمهای دیگر او مانند «شیش و بش» یا «به دنبال خوشبختی» را دیده باشید بهخوبی میدانید از کدام سینما حرف میزنیم.
بینام: تاکید بر نام یکی از شرکتهای بستنی سازی در تمام صحنههای محل کار امیر تنها باعث خنده و تمسخر مخاطب میشود. این را میتوان از دست زدنهای کنایه آمیز بینندگان فیلم در هنگام ظاهر شدن نام آن شرکت در تیتراژ پایانی به خوبی فهمید.