به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران، برخی از مهمترین گزارش ها و تحلیل های مطبوعات و رسانه های خبری کشور را در ادامه بخوانید.
آزاده نامداری در گفتوگو با همشهری از زندگیاش با فرزاد حسنی و دلیل ممنوع الکاریاش گفت
یک فیلم از مهمانی شخصی یا اظهارنظر جنجالی در مورد فردی خاص و حتی حرفهایی ناگفته از زندگی شخصی کافی است تا مدیران صداوسیما حکم به حذف تصویر مجری مشهوری بدهند، این روایتی است که در دهههای مختلف برای چند مجری معروف صداوسیما تکرار شده است و خواهد شد.
محمود شهریاری، فرزاد حسنی، علی ضیا، فرزاد جمشیدی، جواد یحیوی، آزاده نامداری و... بخشی از فهرست بلند مجریهای ممنوعالتصویر صداوسیما هستند که برخی خوششانس بودهاند و باز هم در قاب تلویزیون جای گرفتهاند و برخی هم سالهاست که تغییری در پرونده ممنوعالتصویریشان ایجاد نشده است.
براساس گزارش روزنامه همشهری، آزاده نامداری، مجری جوان صداوسیما که ۱۲ سال در تلویزیون مشغول بهکار بود به دلیل حاشیههایی که حول سفر شخصیاش به خارج از کشور ایجاد شد، دیگر امکان اجرای برنامهای را پیدا نکرده است. او در مورد ممنوعالتصویریاش میگوید: «من یک اصل را در تلویزیون فهمیدهام که هیچ وقت به مجری نمیگویند ممنوعالفعالیت هستی و نمیتوانی اجرا کنی. به من هم کسی این را نگفت و هیچ نامهای وجود ندارد و کسی با صراحت از ممنوعالتصویری با من حرف نزد».
گفتوگوی ما با این مجری را که مدتی است در صداوسیما به او برنامهای برای اجرا نمیدهند، بخوانید.
شما جزو مجریهای خانمی هستید که سالها بهعنوان مجری معروف صداوسیما شناخته میشدید، چه شد که اجرا را انتخاب کردید و وارد این حوزه شدید؟
اگر بخواهم صادقانه حرف بزنم باید بگویم چون سنم خیلی کم بود، براساس جهانبینی خاصی وارد این کار نشدم. من براساس خبر روزنامه جامجم که نوشته بود صداوسیما تست مجریگری میگیرد، به دانشکده صداوسیما برای تست رفتم و از بین ۱۵ هزار نفر، من و ۴ نفر دیگر انتخاب شدیم. من کارم را با اجرا در برنامه تازهها در شبکه یک شروع کردم و خوشبختانه توانستیم زمان مرده تلویزیون را زنده کنیم و مخاطبان زیادی را از شهرها و اقشار گوناگون جذب کردیم.
الان که معتقدید جهانبینی شما شکل گرفته است، اگر با این جهانبینی به سالهای شروع کارتان برگردید باز هم اجرا را انتخاب میکنید؟
حتما همینطور است.این شغل من است. کاری که همه عمر برایش انرژی گذاشته و مطالعه کردهام را نمیتوانم بهراحتی کنار بگذارم. من تلویزیون را دوست دارم و هنوز هم به آنجا تعلق دارم.
حتی اگر تلویزیون به شما علاقهای نداشته باشد...
حتی اگر تلویزیون این احساس را نداشته باشد، من با صراحت میگویم که هنوز به تلویزیون علاقه دارم.
الان پیشنهاد کاری به شما نشده است؟ اصلا به شما گفتهاند که ممنوعالتصویر هستید یا نه؟
من یک اصل را در تلویزیون فهمیدهام که هیچوقت به من مجری نمیگویند ممنوعالفالیت هستی و نمیتوانی اجرا کنی. کسی به من این را نگفت و هیچ نامهای وجود ندارد و کسی با صراحت از ممنوعالتصویری با من حرف نزد. من هم آدم پیگیری نیستم و نرفتم پشت دفتر مدیرها بنشینم و آه و ناله کنم که من جوانیام را برای صداوسیما گذاشتهام. نگاهم این است که اگر صداوسیما من را بخواهد خودش درخواست میدهد و اگر هم دلش نخواهد نمیگوید.
پس همین که به شما برنامه پیشنهاد نمیشود، ملاک ممنوعالتصویری شماست؟
بله، ممکن است اینطوری باشد. در چند سال اخیر بزرگترین دلیلی که باعث شد من کار رسانه را پیگیری نکنم، تولد دخترم بود و فعلا تا یک سال دیگر این موضوع برایم اولویت دارد و وقتی فرزندم بزرگ شود احتمال دارد که برای بازگشت به اجرا تلاش کنم. در کل باید بگویم که هیچ خصومت شخصی میان من و آدمهایی که در تلویزیون هستند اتفاق نیفتاده. باید بدانیم که افراد و مدیران زیادی در تلویزیون تغییر کردهاند و تعداد زیادی مجری وارد تلویزیون شدهاند و حتی میبینیم که در کمال تعجب تعداد زیادی بازیگر، اجرا میکنند. هم اکنون برنامههای تلویزیون به سمت تولید محتوای زرد رفته و به هر در و دیواری میزنند تا دیده شوند.
بهنظر شما اگر چند سال دیگر مدیران صدا و سیما تغییر کنند، در ممنوعالتصویری شما فرجی میشود؟
اصلا نگاهم این نیست که منتظر فرجی در کارم باشم. به لحاظ اخلاقی من دنبال این نیستم که کسی شلغش را از دست بدهد تا من کاری بهدست بیاورم، ماجرا این است که هماکنون فضای صداوسیما اینگونه است و من هم آدم صبوری هستم و هیچ وقت خواهش و التماس نمیکنم که به من کار بدهند. من نکتهای را باید بگویم، خیلی وقتها تلویزیون برای تلویزیون تصمیم نمیگیرد. فردی که از تو خوشاش نمیآید از بیرون تلویزیون را تحت فشار میگذارد تا تو نباشی. مدیران تلویزیون آدمهای خوبی هستند اما تحت فشارند.
مهمترین دلیلی که باعث شد تا صداوسیما ترجیح بدهد تصویر آزاده نامداری از تلویزیون پخش نشود، چه بود؟
من باز به گذشته برمیگردم. من یک آدم ۱۹ ساله بودم که وارد تلویزیون شدم و از یک آدم ۱۹ ساله توقع اینکه باید همهچیز را بداند، نباید داشته باشید. اگر آدمها الان عیب و ایرادی در من میبینند باید به این فکر کنند که من سنم کم بود و داشتم در مورد همهچیز تجربه میکردم؛ از پوششم گرفته تا حرفهایی که میزدم. هیچ وقت نمیشود یک دختر ۱۹ساله را پای میز محاکمه گذاشت و گفت که چرا این را پوشیدی و چرا این عقیده را داشتی. آدمها در گذر زمان تغییر میکنند. من در زندگیام همیشه به اخلاق معتقد بودم و این یک چارچوب است که من هرگز از آن تخطی نمیکنم. حقالناس فقط پول نیست، اینکه من دل کسی را نمیشکنم، زیرآب کسی را نمیزنم و...برایم خیلی مهم است. شاید خیلی از افراد که من را نمیشناسند، دست به قضاوت بزنند اما آنهایی که من را از نزدیک میشناسند، میدانند که من در این چارچوب زندگی میکنم و میتوانم هر آنچه در این چارچوب اتفاق افتاده است را توضیح دهم. حرف من این است که اگر کسی کاری انجام داد نباید به راحتی قضاوتش کنیم.
اتفاقهایی که برای شما افتاد را ناشی از قضاوت میدانید...
زندگیام سالهاست که در حال قضاوت است و هیچ جایی هم ندارم تا توضیح بدهم و به آدمها بگویم اشتباه میکنید.
خیلی وقتها افراد با کارهایشان خودشان را در معرض قضاوت قرار میدهند، مثلا شما با پستهایی که در اینستاگرام میگذاشتید به حاشیههایی که برایتان ایجاد شد دامن میزدید...
میتوانید مثال بزنید؟
همان پستهایی که در رابطه با زندگی شخصیتان و ازدواج اولتان میگذاشتید.
با وجود تمام آفتهایی که اینستاگرام دارد و مشکلاتی که ایجاد میکند بهنظرم صفحه اینستاگرام باعث میشود که افراد صادقانه در مورد خودشان حرف بزنند. اگر حاشیهای ایجاد شده است برای من مهم نیست.
یعنی میگویید این حاشیهها در دایره فعالیتتان برای اجرا هم تأثیر نداشت؟
واقعیت این است که من از اینکه در حال رشد و تغییر نگاه هستم، ناراحت نیستم.
پس شما میگویید آن مواردی که در زندگی کاری شما باعث حاشیه شد، ناشی از تجربه کردنهایتان در زندگی شخصیتان بود که باید در گذر زمان اتفاق میافتاد...
بله، تأثیر این اتفاقات برایم اهمیت ندارد. خب، من صفحه شخصی دارم و دوست دارم از نکات مختلف زندگیام در اینستاگرام بگذارم.
اما خب، تصاویری که شما در مورد اختلافهایتان از زندگی اولتان منتشر کردید، خودش موجب حاشیهسازی برایتان شد.
جدا شدن یک اتفاق مهلک نیست، من ازدواج کردم، فهمیدم اشتباه بود و اشتباهم را جبران کردم. اگر هم آن اتفاقات بر کار من اثر گذاشت به این دلیل بود که جامعه مردسالاری داریم و آنها مرد را به جای زن انتخاب میکنند و طرف مقابل که اصلا تمایلی به آوردن نامش ندارم، جزو آن دسته افرادی است که از مدیران پیگیری کارش را میکند و به افراد زیادی زنگ میزند اما من اینگونه نیستم.
خانم نامداری نمیدانید که چه میشود برخی از مجریهای ممنوعالتصویر به چرخه اجرا برمیگردند و برخی هم برای همیشه حذف میشوند؟
این موضوع به پیگیری خود افراد مربوط است.
برای اجرا در شبکههای اینترنتی پیشنهادی دارید؟
بله، اما در ذهنم این برنامه را چیدهام که وقتی دخترم ۳سالش بشود، در فضای مجازی کار اجرا انجام بدهم. من در ۳۴ سالگی از آدمها خواهش میکنم که افراد را به ۲ دسته خوب و بد تقسیم نکنند. اینقدر علیه هم مصاحبه نکنیم. اتفاقات حاشیهای که برای من افتاد باعث شد که چند مجری زن علیه من حرف بزنند و همیشه من از خودم میپرسم چرا اینقدر راحت قضاوت کردند.
نهال موسوی در عصر ایران نوشت:
چند روز قبل سفارش عجیب مهناز افشار در راستای حمایت از مصرفکنندگان مواد مخدر، در فضای مجازی منتشر شد. او به معتادان توصیه کرده بود برای درمان سوءمصرف یا بیشمصرفی احتمالی مخدرها (اوردوز Overdose)، داروی تزریقی "نالوکسان" با خود همراه داشته باشند. و در ادامه توضیح داده که آمپول ارزانیست و "بدون نسخه" قابل تهیه است!
بعد از این اتفاق سخنگوی سازمان غذا و دارو سریعا واکنش نشان داد و گفت: اظهارات این بازیگر صحت ندارد و کسی غیر از صاحبان حرف پزشکی حق اظهار نظر در حوزه سلامت و درمان را ندارد.
مصطفی جلالی فخر از منتقدان با سابقه سینما که خود پزشک است هم در این باره نوشت: «فقط پزشک مجاز است پس از معاینه و بر اساس بالین و تاریخچه، دستور تزریق آن را بدهد، آن هم در جایی که وسایل احیاء در دسترس باشد. دارویی ست که در صورت مصرف غیرمجاز میتواند باعث تشنج، نامنظمی ضربان قلب و ایست قلبی - تنفسی و مرگ شود. خود ما پزشکان و در بیمارستان، با احتیاط و در شرایط خاص و با کنترل علائم حیاتی، به سمت نالوکسان میرویم.»
بعد از این اتفاق و سیل اعتراضات مردم و علی الخصوص جامعه پزشکی به این دعوت از طرف مهناز افشار، این بازیگر دوباره ویدیویی منتشر و در آن اعلام کرد این قضیه را به سفارش داریوش اقبالی (خواننده معروف) انجام داده است و او نه فروشنده این دارو است و نه مصرف کننده یا وارد کننده.
در نهایت هم مهناز افشار با لحنی طلبکارانه اعلام کرد که اظهارات او مورد تائید سازمان جهانی بهداشت است و « اگر وزارت بهداشت سازمان جهانی بهداشت را قبول ندارد موضوعی است که من نمی توانم در آن ورود کنم » و از پزشکان و داروسازان خواست به داد این خانوادهها برسند.
این اظهارات چندین خطا دارد : داروی نالوکسان در دسترس و ارزان نیست، بدون نسخه نمی توان آنرا تهیه کرد و در درمان سومصرف همه نوع مواد مخدری کاربرد ندارد.
باید به مهناز افشار و هر چهرهای که در جامعه شناخته شده و به اصطلاح "سلبریتی" است یادآور شد هر چه تعداد مخاطبان و فالوئرهای شما در دنیای مجازی بیشتر میشود مسئولیتتان در قبال جامعه و موقعیت اجتماعی شما بالاتر میرود و مطالب و سخنانی که منتشر میکنید باید با تعهد و مسئولیت پذیری بیشتر همراه شود.
فراتر از آن، ورود به مسائلی که در زمینه تخصص و دانش شما نیست باید بسیار با احتیاط و دقیق صورت گیرد، علی الخصوص مواردی که به سلامت و جان انسانها مرتبط باشد چون بسیار خطرناک است و حساس. به یک دلیل بسیار ساده و مهم: «ریسک بازی با جان انسانها» نباید به هیچ عنوان در چنین زمینههایی افراد غیر متخصص ورود کنند.
حتی اگر تمام تئوریهای منفی و اتهاماتی که به مهناز افشار وارد شده را کنار بگذاریم و اقدام ایشان را کاملا به نیت خیرخواهی برای مردم تلقی کنیم باز با هیچ منطقی قابل قبول نیست که در چنین مواردی (حوزه بهداشت و سلامت) سفارش یا دستور العملی صادر کنیم.
اتفاقا در ویدیوی اخیر افشار به گونه ای سخن می گوید که نه تنها عذرخواهی و اصلاح خطایش در آن نیست بلکه بیشتر حالت طلبکارانه دارد که «من قصد داشتم ثواب کنم ولی کباب شدم!».
باید به مهناز افشار گفت توصیه یک موضوع بسیار تخصصی پزشکی به مخاطبان میلیونیتان هیچ جای عذر و توجیهی ندارد و اقدام غلطی است. شما که پیشنهاد نکرده اید برای سلامتی بیشتر روزی یک عدد سیب بخورید یا 10 دقیقه پیادهروی مفید است. شما تجویز دارویی کرده اید که پزشکان تصریح کرده اند که با احتیاط و در شرایط خاص و ... به سمت چنین دارویی میروند.
اگر فقط یک نفر به دلیل این توصیه اشتباه شما جانش را از دست دهد چه کسی پاسخگو خواهد بود؟
چه نیک است سلبریتیهای ما یاد بگیرند اگر به هر دلیلی در موقعیتی قرار گرفتهاند که مورد اقبال و توجه مخاطبان هستند دلیل نمیشود که درباره هر موضوعی اظهار نظر کنند و علاوه بر آن وقتی اشتباهی را مرتکب می شوند با یک عذرخواهی به جبران آن بپردازند نه با حاشیهسازی و مظلوم نمایی و ...
قبول کنیم که همیشه حق با ما نیست و همه مواردی که ما مطرح می کنیم شاید درست نباشد، خیلی ساده است.
بانی فیلم: چرا تلویزیون راه «پایتخت»سازی را هموار نمی کند؟
بازپخش مداوم مجموعه «پایتخت» از شبکه های مختلف تلویزیون هم قصه عجیبی است. گویا تلویزیون کم کاری اش را در زمینه تولید و پخش مجموعه های طنز مدام با بازپخش این مجموعه از شبکه های مختلف جبران می کند. مجموعه ای که به برند شبکه یک تبدیل شده و هر سال در ایام نوروز مخاطبان بسیاری انتظار پخش این سریال را می کشند.
مجموعه «پایتخت» جزو پرمخاطب ترین و موفق ترین مجموعه های تلویزیونی است که حتی فقدان این سریال در یکی دو سالی که در ساخت و پخش آن وقفه ایجاد شد، به شدت در تلویزیون احساس می شد. اما بازپخش مداوم و پشت سر هم این سریال از شبکه های سیما ممکن است در دراز مدت از جذابیت آن بکاهد. جالب تر اینکه شبکه «آی فیلم» از ابتدای تاسیس شبکه با این هدف آغاز به کار کرد که مخاطبان این رسانه شبکه اختصاصی برای بازپخش مجموعه های دهه های گذشته داشته باشند تا از دیدن سریال های قدیمی و خاطره انگیز لذت ببرند. اما مدتی است که شبکه های دیگر نیز برای پر کردن آنتن خود اقدام به پخش مجموعه های سال های گذشته می کنند. از جمله شبکه تماشا که مدتی پیش فصل دوم این مجموعه را روی آنتن داشت و به تازگی پخش فصل سوم آن را روی آنتن دارد. مجموعه ای که کاراکترهایش دیگر برای همه مخاطبان آشناست و تبدیل به اعضای خانواده شان شده است و فقدان هر کدام از آنها از جذابیت داستان و در کل سریال می کاهد. اما چه اتفاقی باعث شده که در طول این سال ها همچنان «پایتخت» بتواند از همراهی مخاطبان خود بهره بگیرد جای تأمل دارد. دست اندرکاران مجموعه های تلویزیونی با نگاهی به این مجموعه و آمار مخاطبان آن می توانند دلایل موفقیت یک سریال را بررسی کرده و راهکارهای جذب مخاطب را از این پروژه سرلوحه کارهای خود قرار بدهند تا بتوانند اتفاقاتی از این دست را در تلویزیون تکرار کنند. فارغ از برخی انتقادات که عده ای به داستان، شخصیت ها و حتی گویش بازیگران این سریال وارد می دانند، اما نمی توان نادیده گرفت که «پایتخت» جزو پدیده های تلویزیون محسوب می شود. پدیده ای که در غیاب سریال سازان موفق کمدی چون مهران مدیری و رضا عطاران توانسته مورد توجه اقشار مختلف جامعه قرار بگیرد. البته مجموعه هایی که رضا عطاران و مهران مدیری برای شبکه سه می ساختند، جزو کارهای پرمخاطب تلویزیون بودند، اما آنها هم نتوانستند تا این حد مورد توجه قرار بگیرند. اما واقعیت این است تصویر ساده ای که این مجموعه از زندگی و آدم هایی که مشابه آن را به راحتی می توان در جامعه پیدا کرد، به مخاطبان ارائه می دهند یکی از مهمترین دلایل موفقیت «پایتخت» است. مخاطب دیگر از تماشای سریال هایی که هیچ گونه شباهتی به زندگی واقعی ندارد و آدم ها و داستانهایش ملموس نیستند، خسته شده است. ضمن اینکه از لوکیشن های تکراری و آپارتمان های لوکس در این سریال خبری نیست و کارگردان سعی کرده تا تصویر زیبایی از زندگی روستایی را به بیننده ارائه بدهد و از این رو از جذابیت های بصری که در این اقلیم وجود دارد، در کار خود بهره گرفته است.
در کنار مواردی که ذکر شد، «پایتخت» نکات آموزنده بسیاری هم دارد که می تواند برای مخاطب جذاب باشد. از جمله حضور یک پیرمرد سالخورده که دچار بیماری فراموشی است، اما همچنان در کنار خانواده و فرزندانش زندگی می کند و یکی از ستون های سریال محسوب می شود. حتی شنیده می شد که نویسنده از علیرضا خمسه خواسته تا در فصل جدید بابا پنجعلی فوت شده باشد و در عوض به عنوان روح در داستان حضور داشته باشد اما نپذیرفته و از طرفی این نگرانی وجود دارد که مخاطب «پایتخت» را بدون بابا پنجعلی نپذیرد. از این رو چنین موضوعی می تواند برای مخاطب جذاب باشد که به جای سپردن پدر یا مادر فراموشکار به مرکز نگهداری از سالمندان، می توان آنها را کنار خود نگه داشت. معضلی که در کلان شهرها به شدت وجود دارد و پدر و مادران بسیاری همواره نگران این موضوع هستند که در سنین بالاتر توسط فرزندانشان به چنین مراکزی سپرده شوند. اما توجه به این مسئله در این سریال باعث می شود که تاثیرات مثبتی در این زمینه روی مخاطب ایجاد شود. از طرفی توجه و حمایتی که اعضای این خانواده نسبت به یکدیگر دارند و مدام در مشکلاتی که پیش روی آنها قرار دارد در تلاش برای رفع آن هستند هم بسیار با ارزش است. بیننده در فصل های مختلف با موانعی بر سر راه کاراکترهای اصلی این سریال روبرو می شود که هر کدام در تلاش برای رفع آن هستند و حتی در زمانی که با یکدیگر ارتباط خوبی ندارند، اما در مواقع لزوم کدورت ها را کنار گذاشته و به کمک هم می آیند. تلویزیون به دلیل تاثیراتی که می تواند روی مخاطبان خود بگذارد، باید در صدد ساخت چنین آثاری بیشتر بربیاید و به ساخت یک مجموعه اکتفا نکند. اما متاسفانه وقتی یک مجموعه اصطلاحاً می گیرد و مورد توجه قرار می گیرد، مدام به وادی تکرار می افتد. نکته مهم دیگر تعلیق ها و گره هایی است که نویسنده ها در داستان این مجموعه ایجاد می کنند که از جنس مشکلات جامعه است و به راحتی می توان ما به ازای واقعی در جامعه پیدا کرد. چون مخاطب فراری است از طرح مشکلات و دغدغه هایی که در اغلب سریال های تلویزیونی می بیند و هیچ کدام از جنس واقعی نیست. همین باعث شده تا مخاطب این سریال با قهرمانان سریال در مقابل مشکلاتی که دارد، همذات پنداری کند. با نگاه دقیق تری به فصل های سریال «پایتخت» می توان نکات مثبت دیگری را پیدا کرد که جزو دلایل موفقیتش محسوب می شود. از این رو بیننده این سریال همچنان منتظر انتشار خبری از تولید آن در رسانه هاست تا باز هم آمار مخاطب «پایتخت» را در فصل جدید بالا ببرد.
در نهایت اینکه شاید بهتر باشد که به جای ساخت نسخه هایی از یک مجموعه، تلویزیون به فکر تولید و پخش آثار کمدی موفقی از جنس «پایتخت» باشد که بتواند در این رقابت نابرابر با رسانه های دیگر گام موثرتری در جذب مخاطبان خود بردارد.
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.